وسایل خونمو داغون میکنه یه بار مشت زد تو دیوارمون رد پنجه هاش هنوزم هس یه بارم مشت زد تو یخچال مادر شوهرم رد پجه هاش همچنان رو اونم هس
یه بارم خواست مبلو برداره گفتم توروخدا دست نزن ساکت شدم بعدشم واسه وسایلم گریه میکردم الان دیگه به خاطر وسایلام کوتاه میام