اولین بار اومده بود خواستگاری تو اتاق من با هم حرف زدیم
اولین بار هم اون کادو داد تو جلسه دومی که اومد باز صحبت کنیم یه کتاب بود درباره ازدواج
اولین بار هم اون گفت دوست دارم بعد محرم شدنمون وقتی رفت بهم پیام داد گفت روش نشده بود مستقیم بگه
اولین بار هم تو نامزدیمون بعد محرمیت وقتی تنها شدیم و خواستیم شام بخوریم اون خودمونی شد و دست انداخت گردنم عکس گرفت و غذا دهنم گذاشت