هفته پیش با اقوام ما تو یه باغ بزرگ بودیم که هم همدیگه رو ببینن هم هوای ازاد باشه و فضا باشه با هم فاصله مناسب داشته باشیم. بعد اونجا من با شوهرم بحثم شد تو خودمون حالا هررر بحثی . بعد این جلو همه شروع کرد سر داد بزنه من هرچی قسمو آیه که تورو خدا اروم باش جلو اینا . بلند بلند میگفت من اصلا اینارو ادم حساب نمیکنم مهم نیستن برا من خوشم نمیاد ازشون هی داد میزد سر منو منو هل میدادو هی بازومو چنگ میزد اصلا ابرو برا من نزاشت!
چند وقتم هست یاد گرفته دعواهامونو میبرد پیش مامان بابام تنو بدن اون بنده خداهارو میلرزوند الکی!
بعد امروز یه دونه از این سرکلیدیا که قلبه جفته ها برداشته اورده خونه هی داره منو اذیت میکنه روش اول اسم دوست دختر قبلیش بود میگفت اون نصفشم دست اونه منم دادو بیداد کردم کلی چیزش گفتم که برا چی اینو اوردی تو خونه من وقتی میدونی حساسم برا چی بعد سه سال هنوز داری. براچی داری با اون منو حرص میدی از عمد خیلی پرو پرو ها داشت میخندید و هی این سرکلیدیو نشون من میداد . بعد من صدام کم کم رفت بالا . ما تو خونه مادرشوهرم ایناییم از قضا اینا یه مهمون غریبه رودربایستی دار داشتن! شوهرم هی میگفت اروم باش صدامون میره پایین زشته من بیشتر داد میزدم گفتم وقتی التماست میکردم جلو اون همه ادم اروم بگیری چرا گوش نکردی ابروی من مهم نبود برگشت گفت خوب کردم منم جیغو داد کردم بیشتر سر اون دختره بعد درگیر شدیم گرفت منو زد منم زدمش ولی خب اون بیشتر زد! از اون طرفم پدر شوهرم اومد بالا اصن دلم خنک شد همه جیو گفتم به باباش که هی حرف از اون دختره میزنه تو زندگیه من از یه بابتم گفتم بزار بفهمه بی ابرویی یعنی چی . بزار یکمم بابا مامان خودش حرص بخورن
الان یه طرف صورتم کبوده یه طرفشم باد کرده درد میکنه خیلی!! اولین بارش بود کتک میزد . میخوام کاری کنم عذاب وجدان خفش کنه بهم بگید چیکار کنم الان؟؟
و اینکه حق با کی بود؟؟