خیلی ترسیده بودم ۳ تا اقای خوش اخلاق اتاق عمل بودن تا امپول بی حسی رو بزنن که حالمو دیدن کلی شوخی کردن تا بهتر شم امپولو زدن کمرم اصلا درد نداشت بعدش دستامو بستن و دیگه دکتر شروع کرد همش منتظر بودم که یه دفه حس کردم نفسم بالا نمیاد داد زدم دارم خفه میشم یکی از اون اقاها اومد گف دستگاه چیزی نشون نمیده