سلامبچه ها کلا از اول مادرم ابجی بزرگمو دوست داشت از اوللللل اول زندگی فقط ابجی بزرگم شوهربیچارمچقدر خونه مامانم چقدر خرج میکرد ...وایبچه ها دارماتیش میگیرم.... بزارید خلاصه کنم مادرم با عمم قهره من رفتم خونه شب اومدم خونه مامانم اس داد گفت چرا با هاجر (عمم ) داری چت میکنی من اصن چت نمیکردم مامانم الکی میگه اون یکی عمت یعنی هاجیه عمم رفته گفته حنا داره با هاجر چت میکنه کلا از مامانم خوشم نمیاد حالم خوب نیست ازش بدم میاد فرق میزاره چقدر وسایل میارم خونه مامانم شوهرم چقدر کمکش کرد بهتر از همه دوماداشه اما اون فقط و فقط ابجی بزرگم و دوست داره همش به اون پول میده ۱۰ میلیون ۵میلیون الان مامانم ۱میلیون با ما قرضه جهنم مادرمه اما شوهره منم قرضه ... مامانم پول داشت ۲میلیون به خالم قرص داده بود اما به منی که قرص داشتم نداد ... پوله خودمو... اصن اعصابم خورده اینم اسکرین پیامش ساعت ۱ شب بود شوهرمممیدونه منبا اونعمماصنچت نمیکنم شوهرم دید گفتت خاک تو سرت حنا دارن بهونه میارن دیگه اونجا نری ابجی بزرگمم به ما حسودی میکنن میگن اره بابا دیگه نزار اینجا بیان.. به مامانم میگفته