بی تفاوتی نسبت ب همسر://

یکم ک بزرگتر بشی خود ب خود عاقل تر میشی و انقدر بفکر این نیستی ک اون حتما باید عین ی عاشق دل خسته هواتو داشته باشه، 

و بگم ک اشتباه کردی همش جلو رفتی، الانم نمی دونم چند وقته عروسی کردید ولی اون دیگ عادت کرده مثل شوهر خواهر من بعد ۱۰ سال زندگی اون ک قهر کنه ۹۰درصد شوهرشه.ولی خواهرم سازگار شده و زندگی می کنه باهاش و راضی ام هست. 

اولش نه شما همه ما انتظار ی زندگی رویایی و رمانتیک داربم و چون واقعیت این نیست بهم نی ریزیم اما کم کم می فهمیم ز ندگی همینه ابن شوهرمه این خانواده ش با همین اخلاق بعد همونجور می پذیری و ی زندگی معمولی شروع میشه. 

بنظرم ابنو ب خودت بقبولون اول زندگی هست و اونقدر ک باید محبت بین شما ببشتر از محبت ب خانواده ش نشده هنوز، من ک مادر شدم شوهرم علاقه ش عمیق تر شده شما هم ب خودت و زندگیت زمان بده عزیزم درست میشه. 

آهنگ بزار برقص وقتت رو کمی پر کن 

الهی بمیرم برا خودمون. خدایی دنیامون باهم فرق داره.... کاش زنو مرد یکسان بودن تو احساس اینجوری اذیت نمیشدیم. 

دیگه دارم این زندگی رو قبول میکنن  اخلاقای خوب بدی هم داره اما دوقتی قهریم حداقل جسمم در ارامش

قهر نکن. قهر میشه کم کم عادت. سعی کن بفهمه خودت برا خودت مهمی فقط... 

واسه خودم خیلی ارزش میدوم میرم لباس خوشگل میخرم میرقصم توخونه ا خه  تا کی  من حرف بزنم حتی وقتی قهر نیستیم  بیشتر از دو سه کلمه خرف نمیزنه کلا منو بیرون نمیبره بچه هم دارم ..اونکه به حرف زدن عادت نداره همیشه دیر از سرکار میومد الانم از قبل هم دیر میاد دیگه نمیگم چرا دیر اومدی  دره ای براش اهمیت ندارم حداقل اینطوری میفهمه منم غرور دارم این ادم تو عقد اینقد پیام عاشقانه میداد خسته میشدم   بهش نمیگفتما .اوایل میگف چرا یبار پیام نمیدی شوهرت مورده یا زنده هس  از اینرو ب اینرو شده

دقیقاااا اینم همینه.... کاش بفهمن یه روز دیگه شاید صبری نمونه.... شاید کشیده شدیم سمت یکی دیگه... خاطرشون جمه از ما ک خوبیم. مث زنای دیگه نیستیم