بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منو صدا زد گفت نفس اون چیه اونجا افتاده منم فک کردم یه جیزی دیده یه شی برم ببینم چیه تا رفتم دیدم یه پیرمردی افتاده رو خاکا دستاشو هی میاره بالا. ولی خرابه کنار اتوبان بود و صدای ماشین زیاد بود اصلا اصلا صداش نمیومد و به خاطر دیواراش دید هم نداشت اصلا
آفتاب هم کامل روش بود طفلک. آفتاب داغه داغ. شاید اگه نمیدیدمش از تشنگی تلف میشد. اصلا نمیتونس تکون بخوره ما از دور که دیدیمش فک کردیم داره جون میده.سریع زنگ زدیم اورژانس. گفتن برید نزدیک بلندش کنید مامانم گفت آخه یه وقت کرونا داشته باشه. مسئول اورژانس گفت از یه آقا کمک بخوایید