مادرم گاهی اوقات ک گرد و خاک باشه یا حرص زیادی بخوره تنگ نفس میشه منم میگم واقعا مراقب باشه ک کرونا نگیره خطر ناک .. خیلیی بهش وابستم . قبول دارم یکمی زیادی وسواس شدم رو بهداشت و نظافت و تمیزی .. امروز خونوادگی رفته بودیم ی جایی بعد سوار آسانسور ک شدیم فامیلمون فقط ی لحظه با دستش در و باز کرد .. ی چند دقیقه بعدش حواسم نبود منه احمق باهاش دست دادم .. اومدم نشستم تو ماشین دستم و با اسپِری ضد عفونی دست تمیز کردم ولی یادم رفت دور شیشه ی اسپری رو ک با دستم گرفته بودم تمیز کنم .. بعدش مامانم اسپری رو گرفت ودستش و تمیز کرد ی ساعت بعدش خواست بیسکوییت بخوره .. گفتم نکن مامان صب کن من یادم رفته بود شیشه رو تمیز کنم دوباره دستت و تمیز کن بعد بخور .. شروع کرد دعوا کردن ک وسواس گرفتی و چی و ازین حرفا .. بیسکوییت هم خورد ..