😋😋بزنید رو متن آبی تماشا کنید❤کبوتر با کبوتر چیپس با ماست😋..دروغ میگه طرف خوشکل تراز ماست😳‼...تو این دنیای مرموز مجازی🤒🚫...که نه پیداست کی دزده کی قاضی🤒‼..که اکبر توش شده مهسا وتینا😳⁉️...بتول خانم شده فرزاد وسینا😳⁉️..کامنت و لایک و پست و چسب بینی🤣...تو هر برنامه مجبوری ببینی😂..طرف داره نخ قالی میریسه😳‼...کامنت داده یه هفته س انگلیسه😳‼..طرف بیش از یه سال یار با ماست🥵🤒..میگفت سولمازه و شکل پریهاست😆..پریشب تازه فهمیدم که اقاست😳‼...کبوتر با کبوتر چیپس با ماست
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
پاسخ افرادی که در کامنت ها فقط بدنبال دعوا، برنده شدن در بحث به هر قیمتی یا تحمیل عقایدشون به شما هستند رو ندهید چون حرف زدن با اینگونه افراد هیچ سودی برای دوطرف نخواهد داشت جز اینکه شما دو دستی آرامش خودتون رو به افراد انرژی خوار میدهید. با یک کارت کتابخانه بیش از گواهینامه رانندگی میتوانید به جلو حرکت کنید 📚 با افتخار یک وجترین هستم🥦 به مخلوقات خداوند عشق بورزیم 🙏 با حیوانات مهربان باشیم🐄🐖🐑🐅🐕🌳🌷🌳 دانشجوی علوم پایه ⚗️💊