بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
سر دخترم مواظب بودم اما گاهی بیدار میشدم میدیدم صاف خوابیدم. پشتم یه عالمه بالش میچیدم میچسبیدم بهش .بین پاهام هم به بالش کوچولو میزاشتم.مشکل حل شد.اما سر پسرم اگه یهویی صاف میشدم تو خواب ینی عذاب بود زیر دلم تیر میکشید استخونای واژنم داشت منفجر میشد به گریه میفتادم ینی...
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود...گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود...گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است...گاهی نگفته قرعه بنام تو میشود...گاهی برای خنده دلم تنگ میشود...گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود...گویی به خواب بود جوانی مان گذشت...گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود
من کلا رو شکم عادت دارم بخوابم وقتی م که باردار بودم همش سعی میکردم دمر نخوابم ولی خوابم که میبرد تقریبا دمر میشدم بعد که بیدار میشدم میدیدم شکمم یه وری شده. بیچاره بچه کاملا میومد طرف دیگه م .