من قبلا خونه پدرشوهرم بودم.
هر روز شوهرم که میومد خونه از حیاط اونا میومد سلام میکرد و میومد بالا.
یروز بهش از طرف کارش قابلمه داده بودن.
توی حیاط مادرشوهرم دیده بود و ازش گرفته بود. بعد سوهرم گفت که قابلمه رو دادم مادرم.
یعنی حتی من رنگشم ندیدم
مادرشوهرمم بروی خودش اصلا نیاورد تا شوهرم یبار گفت راسی مامان قابلمه خوب بود . دیگه مجبور شد بروم بیاره.
حالا چند ماه پیش شوهرم از سر کار رفت خونه مامانش یه وسیله بیاره .همون روز بهش بسته بهداشتی داده بودن. به مامانش تعارف کرده میخواید اونم گفته اره و گرفته بود.
با اینکه بسته بهداشتی از طرف مسجد واسشون اورده بودن و خودمم ۲ تا ماسک واسشون دوخته بودم بچه هاش همژل واسش خریدن و اصلا هیچ کدومو استفاده نکرده.
دو روز بعدش که من رفتم خونشون اصلا به روی خودش نیاورد که من این بسته ها رو از پسرم گرفتم.
یعنی فکر میکنه شوهرم به من نگفته. کلا دوست داره پسرش باهاش یه سر و سری دور از چشم من داشته باشه.
شما بودید به روش میاوردید یا نه؟