من تو یه شهر غریبم دوست و آشنایی ندارم مامانمم شهر دیگست از درد بی کسی همه چیزمو براش میگم تو بارداریم حساس و زود رنج شدم دعواهامونم تعریف میکنم همه چیزو میگم بهش شوهرم رفته ماموریت دیشب بحث کردیم من برای مامانم گفتم امروز رفت ماموریت شب نیست مامانمم باهاش سرد برخورد کرده بود شوهرمم زنگ زده به من میگه تقصیر توعه هیچ شوهری مثل من نیست پنج ماه حاملم میگه من کاراتو میکنم همه زن دارن منم زن دارم تو ناز نازویی کار نمیکنی
هرچی اذیتت میکنه روکاغذ بنویس بعد بندازش دور روش موثریه
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خواهر شوهرم هی زنگ میزنه میگه نخواب پاشو کارکن بچت سفت شه مث تو تنبل نشه جدیدا سر پا وایمیستم لگن درد میگیرم بعد میگه همه که مث من نیستن چهار تا شیر بزان منم گفتم توله گربم نیستن چ برسه شیر
از این ب بعد همین کارو میکنم بیست سالمه همش فکر کردم من با همه صادقم سادم بقیم مث منن
وقتی میری زیر یه سقف و مستقل میشی یعنی دیگه باید رو پا خودت باایستی ،وخودت زندگیتو اداره کنی که بشه زندگی ،اینجوری که شما پیش گرفتی بدتر میکنی زندگیرو ،از زندگیت هیشگی نباید باخبر بشه که چیکار میکنین مگه قصد جدایی داشته باشی و دیگه زندگی تموم بشه
پنج ماهه حاملم تو شهر غریب یه نفر یه لیوان آب دستم نداده خیلی وقتا از گرسنگی حالم بد شده با بد بختی ...
اصلا آدم تو حاملگی ناز و نارنجی میشه بزار بگن بابا مهم نیس خودتو برا چیز های الکی ناراحت نکن منم مثل تو غربت هستم خانواده تهران من تبریز درون میکنم امروز از صبح خونه بودم کسی نبود بزن دیدنش خخخخ در عوض کمی خوراکی سفارش دارم غذا اونا رو خوردم خخخخ الکی ناراحت نشو شوهرم منم بهم گفت خسته شدم ازت ولی فک کنم راس گفت ها خخخخ حرف دلش و گفت بیچاره من دلم شکست
عزیزم من شهر غریبم باسه تابچه یکی هم پنج ماهه باردارم ن مادری ن اقوامی دارم حتی اقوام شوهرهم ندارم ازصبح تاشب همش مشغول شستن وپختن وسابیدن هستم عزیزم صبورباش دلتو بزرگ کن همه حرفات رو به مادرت نگو
خانم هستم نام کاربریم اسم شوهرمه اینقد همتون به کاربری من گیرندید ممنون
اصلا آدم تو حاملگی ناز و نارنجی میشه بزار بگن بابا مهم نیس خودتو برا چیز های الکی ناراحت نکن منم مثل ...
شوهر من میگه بعد خودش میاد منت کشی ولی حرفتش رو دلم میمونه نمیتونم بگذرم چون اون چیزی که اون فکر میکنه نیستم از آرزوهام گذشتم پنج ماهه حاملم ولی موندم با اینکه حالم بد بود منتی نیست ولی اینکه الان که نمیتونم کار کنم هی بهم بگه سختمه
خواهر شوهرم هی زنگ میزنه میگه نخواب پاشو کارکن بچت سفت شه مث تو تنبل نشه جدیدا سر پا وایمیستم لگن در ...
خوبش گفتی
وزن فعلی۷۳ .هدف اول ۶۸ هدف دوم ۶۵...امروز۹۹/۸/۱۱تصمیم جدی و دوباره برای لاغری دارم الهی شکرت که یه نی نی سالم بهم دادی ...برای خوشبختیه خودم دست بکار میشم تلاش میکنم و خوشبخت میشم ...خوشبختی حق منهو بالاخره منم لاعر شدم وزن ۶۰کیلو 🤩🤩🤩دلم نیومد قسمت اول امضامو پاک کنم ...بماند به یادگار...نی نی دومم هم بدنیا اومد الان دوتا گل پسر دارم ...خدایا شکرت که همیشه هوامو داری .هرچی خواستم بهم دادی ...کاش لیاقت بندگیتو داشته باشم😍واما پروسه ی لاغری من دوباره شروع شد شروع کاهش وزن :۲۶ /۱۱،وزن اولیه ۷۱😪😪۲۶ /۱۲ وزن:۶۶.۵😍😍ورن هدف ۵۸