بچه ها امروز صبح رفتم خونه مادرشوهرم
مادرشوهرم هميشه ميگه پسرم حيف شد تو ازدواج و فلان
بخاطر اينكه نامزدم قدش ١٩٥هست و چهارشونه ش ، مادرش دوس داشته ي عروس قدبلند داشته باشه
هر دفعه يه جوري تيكه ميپرونه ، امروز هم همين كارو كرد
نامزدم گفت ديگه شورشو دراوردي هر دفعه ميگي فلاني (من) ناراحت ميكني...من ديگه پامو اينجا نميذارم 😐(هنوز خونه نداريم خودمون) نميدونم كجا ميخواد بره 😐
بعد مانانش ي جورابي حس كردم بغض كرد
هم از كار نامزدم خوشحال شدم هم ناراحت
هم ناراحت ميشم ك بخاطر من تو روي مادرش مي ايسته ، هم خوشحال بخاطر اينكه هوامو داره
واقعا گيج شدم ...
بنظر شما حق با كيه ؟