یه مغازه فکستنی داشت پیرمرد چاق فرتوت با قد157 رفتم داخل مغازه ادرس بپرسم. گفتم باشگا پارمیدا این اطراف کجاست؟ گفت چیییییییی؟ گفتم باشگا پارمیداااااااا؟؟؟؟؟؟؟باز گفت چییییییی؟گوشاش سنگین بود سرمو بردم جلو داد زدم پدر جااااااااانننن باشگااااااااااااه پارمیدااااااااااا کجاااااااااااااسسسسستتتتتتت؟ یه دفه یه لبخند ریزی زدو دستمو گرفت (بازومو) گف بیا پشت اول یه چی بخوریم بعد ادرسو بت میدم
دستمو کشیدم گفتم خجالت بکش چرا بمن دست میزنی گفتتت وایییی دخترم چه حرفیه اینجا مدرسه هست سرخیابون دختر بچه ها میان خرید میکنن پیشم من امین مردم هستم توجای دخترمی چرا فکر بد میکنی بیا بریم پشت گفتم برو بابا مردیکه خلاصه این امد دنبالم که پدجان منو ببخش منظوزی نداشتم و فلان گفتم نمیخام برو اونور بیینم
دارم فکر میکنم این پیر مرد به منه دختر23ساله بزرگ رحم نکرد وای به اون بچه های ک میرن مغازش مامانا مراقب باشین