بیاین دور هم باشیم اونایی که زیاد حالشون خوب نیس مث من

اخی الهی الان آشتی کردین

ایشالله که اینجوری نمیشه

بدترین کاری که خدا میتونه با بنده هاش بکنه اینه که ارزوشونو اون موقع که میخان بهشون نده بعدش دیگه چه فایده داره وقتی که دلت شکست وقتی که هورد شدی

منم تپليم 

يه چن وقته دكتر ميرم رژيم گرفتم اما راستش از غصه كمكردم خيليشو 

ولي خب نه مثل شما 

دلم خيلي گرفته خيلي 

از اينكه ازدواج كردم بشدت پشيمونم اما بچه دارم و بي نهايت وابسته به پدرشه 

ميخام از اين به بعد واسه خودم باشم شاد باشم و دنبال كار بگردم اما اينجوري ديگه وقتي واسه بچم ندارم اخه درسم ميخونم 

گيجم شوهرم وضعش خونه اما واسه بقيه نه زنو بچش 

مادرش اونو مثل خودش بار اورده ظالمو زور گو 

نه انشا الله. فکرتو مثبت کن به آینده

خدا به من حتی یه ارزومم نداده آرزوم سلامتیمه

همش سختی پشت سخت اول رفتن  مامانم بعد اذیتای افتضاح بابام بعدشم تنهایی و شکست عشقی وحشتناکم که تا سکته رفتم الانم ۲۵ سالمه و تنها و ناامید از روزای شادم

حق كارو تحصيل رو گرفتم 

من شوهرم انتخاب پدرم بود و يه جورايي با اجبار 

شوهرم يه پا بازيگره برا خودش خوب بلده جلو بقيه چطور نقش بازي كنه

بعد به مدت پدرم از كردش پشيمون شد اما چاره چيه از عصه موهاش سفيد شد فشار خون گرفت مادرم پير شد 

ولي به حال من چه سود 

سلام خانمي خوبي 

هيچي زندگيه ديگه موندم بخاطر بچم اما راستش ديگه واسم مهم نيست اصلا اون همه دوست داشتنم نابود شد واقعا هيچ حسي بهش ندارم اما يه جور ديگه وانمود ميكنم اطرافيانم فاميلاي خودم با اينكه بشدت ظاهر سازي ميكنم اما از دلم ميدونم خبر دارن همشون نگاهشون يه جوريه 

يه مدته يه كار خوب پيدا كردم اما فعلا ميخام درسمو به يه جايي برسونم و تو محيطي باشم كه مربوط به درسمه 

مي دوني خودمو همش گول ميزنم عصرا با بچم ميرقصم درگير اشپزي ميكنم خودمو 

شوهرم زورگو هست و مستبد با هر روشي نتونستم لاقل يكم تغييرش بدم اما دارم كار ميكنم رو خودم كه بي خيالش بشم كه تا حد زيادي موفق بودم ميدونم اينجور زندگي كردن حقم نيست اما وقتي چاره ايي نيست همين كه بيشتر خودمو عذاب ندم خوبه ادم حسودي نيستم اما وقتي يه زوج عاشق ميبينم بشدت دلم پر ميكشه اونقد نااميدم كه ديگه ختمو دعا هم براي بهتر شدن زندگيم نميزارم 😢