این جریان دیروزه بخونید تا جریان الانم بگم😒
ازاول اسفند خونه قرنطینه ایم یه امروزو زود اومد قرار بود مارو ببره یه دور بده ببخشید واضح توضیح میدم معذرت میخام من تو خونه لباس زیر نمیپوشم مانتوم رو پوشیدم دیگه حوصلم نیومد لباس زیرم ببندم چون قرار بود تو ماشین بشینیم گفتم ببین پیداس لباس زیر نبستم با حرص گفت من چه میدونم هرچی رو از من میپرسی قبلشم چندتا سوال کردم بشدت پرخاش کرد بهم با این حرفش از کوره در رفتم گفتم چشم که داری نگاه کن ببین پیداس یا نه حالا اگه زن مردم بود۳۰۰بار آنالیز میکردی ازبالا تاپایین عصبی شد برس و پرت کرد کلی فحشم داد بچه رو ورداشت رفتن بیرون گفت خودمون دوتا میریم یک ساعتم یک ساعته این عنتر رو نبینم😔😔من ارایش کرده با لباس همینجا نشستم تو خونه😭
بعد امروز صبحم زنگ زد یبار جواب ندادم
وایسید باقیشو بگم