نامزدی عروسی دعوا زایمان هرچی
منونامزدم شوخی دستی زیادمیکنیم توجمع نشسته بودم یهونامزدم گفت ادای ... دربیار اداشوکه دراوردم یهو ذوق کرد حواسش نبود دستشوبردسمت رونم که نیشگون بگیره خودموکشیدم همه یهوساکت شدن باهم زدن زیرخنده حالاازاون روزهرکی منومیبینه دستشویهودرازمیکنه🤭🤭🤭🤭