مریم_بانو109

مدیر

عضویت: 1391/01/15

تعداد پست: 1228

عنوان

چرا اکثر وقتها عروسها نامحرمن ولی موقع حمالی که میشه

| مشاهده متن کامل بحث + 1502 بازدید | 67 پست

سلام دوستان
هر اتفاقی که تو خانواده شوشو میوفته من باید از این ور اونور بشنوم
اما کار که داشته باشن ما میشیم عروس خانم

زمین گرد است جایی که به نظر پایان میرسد شاید نقطه ای برای شروع باشد

1392/04/22

13:00

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

قاصدک188

عضویت: 1392/02/31

تعداد پست: 3713

من خانوادشو دوست ندارم خیلی روحیم خراب شده انقدر بعضی اوقات خودمو از دستشون می زنم و فکر و خیال نمی زاره راحت باشم

1392/04/22

13:25

0 نفر لایک کرده اند ...

قاصدک188

عضویت: 1392/02/31

تعداد پست: 3713

یک بار نش برم اونجا خواهرش ظرف بشوره همش من میرفتم می شستم یک بار تصمیم گرفتم نرم شوهرم باهام بحثش شد که چرا خونه مامانت کار می کنی اینجا نه . اخه خونه مامانم مامانم به غیر من کسی و نداره ولی اون 3 تا خواهر داره

1392/04/22

13:27

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان_ستایش

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه

فری_جوون

عضویت: 1391/08/26

تعداد پست: 303

قصدک جون خودتو عذاب نده اینا از حسودیشونه
به خدا خودتو پیر میکنی من تجربه اشو دارم که میگم سه سال تو خونه شوهرم سوختم دم نزدم چون شوهرم اصلا منو نمیدید الانشم همینطوره ها ولی من دیگه ادم قبلی نیستم وقتی نتونم اوضاع رو تغییر بدم خودم تغییر کردم تا کمتر بسوزم

یسناخانوم اولین دقایق روز 12 شهریورماه زمینی شد و خانواده شهریوری ما رو با وجودش تکمیل کرد .

1392/04/22

13:29

0 نفر لایک کرده اند ...

مریم_بانو109

مدیر استارتر

عضویت: 1391/01/15

تعداد پست: 1228

مادر شوهر من خیلی زرنگه جلوی شوهرم به من کار نمیگه اما اون که نیست هی میگه این کارو بکن اون کارو بکن
وقتی هم میاد خونه ما وقتی میفهمه شوهرم در پارکینگو باز کرده داره میاد خونه میپره تو آشپزخونه یعنی دارم کار میکنم

زمین گرد است جایی که به نظر پایان میرسد شاید نقطه ای برای شروع باشد

1392/04/22

13:32

0 نفر لایک کرده اند ...

قاصدک188

عضویت: 1392/02/31

تعداد پست: 3713

الان بزرگترین ارزوم مرگه چون به کسی نمی تونم چیزی بگم و خودم شوهرمو انتخاب کردم .حتی نمی تونم با مادرم درددل کنم . 3 تا خواهر داره یکی از یی ....

1392/04/22

13:32

0 نفر لایک کرده اند ...

مریم_بانو109

مدیر استارتر

عضویت: 1391/01/15

تعداد پست: 1228

قاصدک جون عزیزم خودتو برای چی عذاب میدی؟

زمین گرد است جایی که به نظر پایان میرسد شاید نقطه ای برای شروع باشد

1392/04/22

13:33

0 نفر لایک کرده اند ...

فری_جوون

عضویت: 1391/08/26

تعداد پست: 303

قاصدک جان به خدا منم همینطورم خودمون رو دادیم پرو شدن
من جاریم مثل خانوما میشینه من بدبخت باید پاشم بیارم ببرم و بشورم انگار وظیفه شده اگه نکنم شوهرم که شوهرمه مادر شوهرم همون وقت گله گذاری میکنه اعصاب برام نمی ذاره
منم کمتر میرم خونشون
سر همین موضوع هم دعوا شد ولی این یکی رو کوتاه نیومدم نرفتم
کمتر برو خونشون

یسناخانوم اولین دقایق روز 12 شهریورماه زمینی شد و خانواده شهریوری ما رو با وجودش تکمیل کرد .

1392/04/22

13:34

0 نفر لایک کرده اند ...

مري33152

عضویت: 1386/02/17

تعداد پست: 481

چرا قاصدک جون
خوب نباید برات مهم باشن بعضی خانواده ها اخلاقشون اینجوری همه کارا رو سری میخوان انجام بدن مثل مادر شوهر من فکر میکنه همه دنیا می خان چشمش بزنن عادت کرده به کار قایمکی
واسه چی انقدر برات مهم اند که اعصابتو بریزن به هم

1392/04/22

13:34

0 نفر لایک کرده اند ...

قاصدک188

عضویت: 1392/02/31

تعداد پست: 3713

دلم خیلی گرفته انگار خدا صدامو نمی شنوه

1392/04/22

13:34

0 نفر لایک کرده اند ...

قاصدک188

عضویت: 1392/02/31

تعداد پست: 3713

سری انجام دادنشن بخوره تو سرشون . ای اش همین بود .اگر روزی دختر دار شم تا بمیرم نمی زارم شوهر کنه .چند ماه اول شوهر م خوب بود ولی الان اگر اونا کوچی ترین گلایه ای از من پیشش کنن دیگه من میشم گناهکارترین ادم روی زمین

1392/04/22

13:37

0 نفر لایک کرده اند ...

فری_جوون

عضویت: 1391/08/26

تعداد پست: 303

تو هم مثل خودشون باش خیلی رک بگو فلانی بیا با کمک هم ظرفا رو بشوریم انگار امشب ظرفا زیاده
اگه نیومد بگو صبیر میکنم تا کارت تموشه بعد با هم میشوریم و بیا بشین چند دقیقه بعد دوباره بگو بعدم بیخیال شو
دوبار که اینطوری گفتی حساب کار دستشون میاد

یسناخانوم اولین دقایق روز 12 شهریورماه زمینی شد و خانواده شهریوری ما رو با وجودش تکمیل کرد .

1392/04/22

13:37

0 نفر لایک کرده اند ...

ویکتوریا17

عضویت: 1392/03/26

تعداد پست: 1813

جاریه من که رفته به مادر شوهرم گفته همیشه من دارم خونتون کار میکنم بعضیا(من)دست به هیچی نمیزنن.
حالا قضیه چی بوده.جاری من پا شده تو خونه ی مادر شوهرم برای ناهار غذایی که من ازش متنفرم درست کرده میگه چرا کمک نکردی.
من تو خونه بابام عمرا ظرفای این غذاهم نمیشستم ولی اونجا میشورم و اون میشینه میگه توان ظرف شستن روندارم. آخرشم که ظرفا تموم میشه مادر شوهرم بهش میگه دستت درد نکنه خیلی خسته شدی واون پررو پررو میگه اشکال نداره

نباشی ، نمی تونم

1392/04/22

13:43

0 نفر لایک کرده اند ...