برای یه مهمونی معذت خواهی چی شام میدین؟ صفحه 2

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16131

باور کن برادر شوهرم مثل داداش خودمه تحمل قهر باهاش و ندارم

عیب نداره عزیزم، راه دوری نمیره، بهش پیام ندادی؟ خیلی ازت ناراحته؟

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/01/22

|

05:54

1 نفر لایک کرده اند ...

saya079

عضویت: 1398/12/19

تعداد پست: 2298

کشک بادمجون.

میرزاقاسمی

کوکوسبزی

‏گذشته تموم شده، اگر ازش رد نشی، اون از تو رد میشه، و راه زندگی رو بند میاره😵🥺 از گذشته رد شو، تا راه برای فردا و فرداها باز باشه.🤪😜

1399/01/22

|

05:54

1 نفر لایک کرده اند ...

nazoknarenji

عضویت: 1396/10/04

تعداد پست: 13443

نه حالا این سری همون رسمی تر درست کن

من شیعم،حیدر آقامه

1399/01/22

|

05:54

0 نفر لایک کرده اند ...

آنشرلی۱۲۳۴۵

عضویت: 1397/05/07

تعداد پست: 21889

آره خب مهمونی معمولی چیزی میدی که رسمه و همه پسند تو مهمونی معذرت خواهی چیزی میدی که طرف دوست داره

واقعا... جالب نمیدونستم

کاش یکی منو مهمونی معذرت خواهی دعوت میکرد فسنجون و ملهی برام درست میکرد😭😭

متاسفانه یکی باهام قهرکنه دیگه دیدارمون میوفته به قیامت

1399/01/22

|

05:54

2 نفر لایک کرده اند ...

هیش

مدیر استارتر

عضویت: 1398/12/11

تعداد پست: 6994

همونی که زدی تو گوش برادر شوهره؟حالا میخوای معذرت خواهی کتی؟

گفتین که معذرت بخوام زنگ زدم معذرت خواهی کردم بعدم دعوتش کردم اونم با کله قبول کرد

کاربری مال ۲ نفر بوده است تاپیک های قبلی که در باره فرزند و و همسر بوده برای شخص دیگری و من بعد آن برای یک نفر دیگه میباشد❤

1399/01/22

|

05:55

1 نفر لایک کرده اند ...

nazoknarenji

عضویت: 1396/10/04

تعداد پست: 13443

واقعا... جالب نمیدونستم کاش یکی منو مهمونی معذرت خواهی دعوت میکرد فسنجون و ملهی برام درست میکرد😭😭 ...

بیا من برات درست کنم

من شیعم،حیدر آقامه

1399/01/22

|

05:55

1 نفر لایک کرده اند ...

sahar_2020

عضویت: 1398/02/02

تعداد پست: 1247

معذرت پلو😀بی مزه ام خودتونید😑

میشه برای رسیدن به حاجتم یه صلوات بفرستی😢

1399/01/22

|

05:55

1 نفر لایک کرده اند ...

آنشرلی۱۲۳۴۵

عضویت: 1397/05/07

تعداد پست: 21889

بیا من برات درست کنم

هی جان 😍😍😍فقط ادرس بده

1399/01/22

|

05:55

1 نفر لایک کرده اند ...

الیسیا

عضویت: 1396/12/12

تعداد پست: 10731

اگر میتونی یه‌چسز برنجس درست کن و کتلتم درست کن یا مثلا اش یا حلیم بادمجون همراه کتلت.البته بهتره تو این اوضاع مهمونی ندی

1399/01/22

|

05:55

1 نفر لایک کرده اند ...

جیگرکوچولو

عضویت: 1397/02/22

تعداد پست: 3747

باقالی پلو با کتلت😂

1399/01/22

|

05:56

0 نفر لایک کرده اند ...

kaniyaa

عضویت: 1396/09/17

تعداد پست: 5623

همین الان پاشو قورمه بار بزار تا فردا عالی میشه

فرداهم یکم کتلت بزار کنارش میگی مهمونت دوس داره

یا بجای قورمه زرشک پلو‌بزار، همیشه شیک و آسونو مجلسیه

توى اين مملكت بخل و حسادت و تنگ نظرى شغل دوم اكثر مردمه...!عزت اله انتظامى /ديالوگ ماندگار /خانه اى روى آب

1399/01/22

|

05:56

1 نفر لایک کرده اند ...

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16131

گفتین که معذرت بخوام زنگ زدم معذرت خواهی کردم بعدم دعوتش کردم اونم با کله قبول کرد

خداروشکر عزیزم

اونم منتظر عذرخواهیتون بوده😜

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/01/22

|

05:56

1 نفر لایک کرده اند ...