نمیدونم شاید بهم بخندین اینو میگم ..
والا مسخره کردنم داره ! من خودمم هی خودمو سرزنش میکنم 😑
چند وقت پیش از یه طلبه چند تا سوال دینی پرسیدم
از فضای مجازی ..بعدش خیلی خوب جوابمو میگرفتم ..
این سوال جوابا ادامه پیدا کرد مثلا دو روز یه سوال که طول میکشید ..
بعد کم کم راجب هم سوال پرسیدیم و کلی بحث کردیم .....
هردومون تقریبا اولین بارمون بود که با نامحرم اینطوری چت میکردیم،،، رفت و رفت تا ایشون گفت به من وابسته شده و با خودش عهد کرده به هرکی وابسته میشه باهاش ازدواج کنه تا به گناه نیوفته😑.....
هردومون ظاهر متوسطی داریم .....
بعدش با گفتنه کلی نمیشه و مشکلات سر راه از هم خدافظی کردیم ،،، ولی نمیدونم
حالا بیام سر عنوان تایپکت قسمت یا اتفاقی؟؟؟؟
اصلا آدمی نیستم که چت کنم یا وابسته بشمااااا ..ولی دو روزه انقدرررر منتظرم پیام بده که نگو😔 دلم بی قراره تاحالا اینطوری نبودم ...... من قبلاً یه شکست خوردم خوب میدونم همه چیو...
اینایی که گفتم شاید خنده داره و میدونم باید فراموشش کنم ..
اما یه حس عجیب خر قلبمو گرفته
مهرش بدجوری نشسته نه دلم
هیچی ازش ندارم همه شماره و ایدیشو پاک کردم نکنه پیامش بدم !!!! از طرفی شهرشون به ما خیلی نزدیکه 😑😑