هفت تا هشت روز جهنمی!

اگه ازدواج کنی بدترمیشی بهترنمیشی والا من که خودم وقتی دلم محبت وتوجه میخواد شوهرم فقط خودشومیزنه به بیخیالی تازه طلبکاره همون بهترمجردب

اینکه بدونی سه ماه از سال خانمهای متاهل طعم دوست نداشتنی بودنو ممکنه بچشن خوشحالت میکنه؟تو چندتا تاپیک دیگتم بودم،گاهی حرفهایی میزنی که احساس میکنم دختر قوی و آگاهی هستی،مثل همین که میگی آدم نباید از ترس هیچ وقت ازدواج نکردن تن به ازدواج بد بده،ولی گاهی هم حرفهایی میزنی که احساس میکنم اصلا عزت نفس نداری،مثل همین الان که ناراحتیِ دیگران و حس بد دیگران میتونه از ناراحتیت کم کنه!یا اون تاپیک که در دفاع از ازدواج مجدد آقایون زده بودی تا دخترا مجرد نمونن!!!به نظرم اینا به شرایط روحیت و اون احساس تنهایی عمیقت برمیگرده،اون بخش از وجودت که احساس تنهایی میکنه و میخواد به هر قیمتی از این تنهایی خلاص بشه با اون بخش از وجودت که ترجیح میده تسلیم این تنهایی نشه و عزت نفس و شانشو به خاطر تنهایی نبازه با هم در تعارضن،توصیم به شما مراجعه به روانشناس هست،موفق باشی

من روانشناسم و از دید یه روانشناس با شما صحبت کردم!نه از دید یه زن متاهل که داره یه دختر مجرد رو نصیحت میکنه،هیچ جای پیامم توهینی نمیبینم،با نهایت احترام بهتون توصیه کردم برای رفع تعارضات درونی خودتون(نه مشکلات مجرد بودنتون) با روانشناس حرف بزنید...شما کلا در برابر خانمهای متاهل گارد خاصی دارید برای همین با این حجم از خشم دارید با من حرف میزنید،خوشحالی شما از اینکه من به عنوان یک زن خیانت ببینم برام تازگی نخواهد داشت،چند تا کامنت بالاتر خودتون عرض کردید که خوشحالید که زنهای متاهل هم طعم دوست نداشتنی بودن رو میچشن پس من زیاد از این ادبیات در این کامنتتون متعجب نمیشم،تو همون تاپیک مربوط به ازدواج مجددتونم نگاهتون به زنهای متاهل این بود که خودخواهن و به خاطر خودخواهیشون اجازه نمیدن شوهراشون دوباره ازدواج کنن تا دخترا مجرد نمونن!!!من ازت ناراحت نمیشم و خشمتو درک میکنم،میفهمم که نگاه خصمانه ای که به من داری به خاطر  انتقال خشمت از زنهای متاهلی که همیشه نصیحتت کردن به منه،تو از من عصبانی نیستی،تو از زنهای متاهل حق به جانبی که به تو میگن چی کار کن و چی کار نکن در حالی که هرگز شرایط تو رو درست درک نمیکنن عصبانی هستی و چون احساس کردی منم یه زن متاهلم که داره نصیحتت میکنه خشمی که از اونا داشتی و نمیتونستی بهشون بروز بدی رو انتقال دادی روی من،من هیچ جای پیامم نگفتم متاهلم،ممکنه این پیام از طرف یه دختر سی و پنج ساله ی مجرد مثل خودت فرستاده شده باشه(البته اینطور نیست ولی در کل میگم هیچ جای پیام اشاره ای به وضعیت تاهل و ...من نشده و هیچ جاشم نگفتم به خاطر مجرد بودنت باید بری پیش روانشناس،پیشنهادم اینه اون کامنتو اینبار با این پیش فرض که یه دختر مجرد نوشته بخونی،خودتم (اگه انصافو رعایت کنی)متوجه میشی که کامنت ناراحت کننده ای نیست و ناراحتیت بیشتر به خاطر پیش فرضیه که باهاش پیامو خوندی،اگه کامنتهای بعدیتو جواب نمیدم دلیل بر ناراحتیم نیست دلیل بر اینه که میدونم دنبال جواب درست و نتیجه ی صحیح از بحث با من نخواهی بود،سوگیرانه با من حرف میزنی و حرف زدنمون کمکی نخواهد کرد ،برات آرزوی خوشبختی و آرامش میکنم

فکر میکنم منظور منو درست متوجه نشدید و به خاطر همین منو زن متاهلی دیدید که داره نصیحتتون میکنه و میخواد شما رو مجبور کنه بی خیال بشی(من متاهلم ولی مطلقا اینجا از طرف یه زن متاهل که داره یه دخترو نصیحت میکنه حرف نزدم و تو پیامم هم هیچ اشاره ای به تاهل و ...نبود،و احتمالا هردومون در این بحث دچار سوء تفاهم هایی شدیم که باعث شده بحث طولانی بشه و به نظرم دلیلشم اینه که جفتمون منظورمون رو واضح بیان نکردیم،در مورد پیام اولم که شما رو تا این حد برآشفت،دقت کن من نگفتم شما عزت نفس نداری،گفتم از بعضی جملاتت این برداشت میشه،و از بعضی جملاتتم آدم احساسش اینه که با یه دختر آگاه و قوی طرفه،خودت قضاوت کن بین جمله ی نباید از ترس مجرد قطعی موندن به ازدواج بد راضی شد با جمله ی زنای متاهل خودخواهن و ما رو نادیده میگیرن(اگر برداشت مخاطب این باشه که یعنی زنهای متاهل باید اجازه بدن شوهراشون زن بگیرن که کسی مجرد نمونه)تعارض وجود داره،جمله ی اول برای یه دختریه که برای خودش ارزش زیادی قائله ولی جمله ی دوم همچین مفهومی ازش برداشت نمیشه،آخر پیامم هم عرض کردم که به نظر میرسه نمیخوای عزت نفستو از دست بدی و از طرفی به خاطر شرایط تحت فشاری که کار رو برات سخت کرده و از این نظر پیشنهاد دادم با روانشناس صحبت کنی تا تعارضات درونیت کمتر بشه اونم نه با راهکاری که روانشناس قراره بهت بده همین حرف زدن خودش میتونه بهت کمک کنه،واقعا توهینی در این نظر نمیبینم،و هیچ جای نظرم هم نیازهای طبیعی شما به عنوان یک انسان رو کتمان نکردم،اتفاقا با این حرفتون که جامعه ی ما اصرار داره نیازهای یک دختر مجرد رو نادیده بگیره موافقم،ما متاسفانه جامعه ی مردسالاری داریم که دخترا رو به شدت وادار به خودسانسوری میکنه و برای نیازهای طبیعیشون بهشون برچسب میزنه و یه جورایی اصلا انگار این نیازها رو حق دختر نمیدونه (نمونه های شدید تر و وحشتناکترش در زمان قدیم و حتی الان در برخی مناطق کشورمون تو بحث ختنه ی دختران هست که دختر رو ختنه میکردن که نیاز جنسی نداشته باشه و بعدا هم از شوهرش لذت نبره!الان تازه اوضاع بهتر شده اما بازم میبینیم که مردها خیلی حق ها دارن و زنها انگار برای نیازهای طبیعیشونم محکومن و یا باید نادیده بگیرن که نتیجش همون چیزیه که شما میگی یا باید انواع انگ رو به جون بخرن)،راستش من برداشتم از اون تاپیک شما در مورد اینکه زنهای متاهل خودخواهن و ...این بود که نظرت اینه که زنها باید اجازه ی ازدواج دوم به همسرشون بدن و یه جورایی طرفدار چند همسری هستی،و برداشتم از جمله ی شما در مورد این که خدارو شکر که زنهای متاهل هم یه ماه در سال احساس دوست نداشتنی بودن رو تجربه میکنن هم این بود که یه جورایی انگار دلت خنک میشه اما الان با توضیحاتی که دادی،فکر میکنم این وسط ما داریم سر یه سوء تفاهم بحث میکنیم،احساس میکنم منظورت از نادیده گرفته شدن اینه که زنهای متاهل اصرار دارن بگن که مجردا هیچ مشکلی ندارن،و با نادیده گرفتن مشکلاتشون یه جورایی انگار خودشونم نادیده میگیرن،یه مراجع داشتم شوهرش بهش خیانت میکردو با چندین زن در ارتباط بود و البته این آقا خیلی ثروتمند بود،خانم میره به خانوادش شکایت میکنه و اونا میدونی چی میگن؟میگن ناشکری نکن،دیگه چی میخوای،بهترین زندگی رو داری،چی از تو کم میاد؟برو زندگیتو بکن،نه تنها مشکلش حل نشده بود یه ناراحتی دیگه هم اضافه شده بود،هم ناراحت و عصبانی بود که چرا شوهرش متعهد نیست،هم احساس میکرد که برای خانوادش اضافیه،میگفت میترسن من وبالشون بشم حاضرن من درد بکشم ولی وبالشون نشم،برای همین غم منو نادیده میگیرن که هیچ سرزنشمم میکنن،احساس میکنم شما هم از همین ناراحتی،وقتی میای میگی از مجردی اذیت میشم همیشه یه عده خانم متاهل هستن که بگن خوشی زده زیر دلت،خیلیم خوبه مجردی ما اگه برگردیم عقب ازدواج نمیکنیم در حالی که نود و نه درصدشون برگردن عقب بازم ازدواج میکنن،اینه که شما رو ناراحت میکنه،به زور میخوان بگن تو مشکلی نداری،مشکلتو نادیده میگیرن،براشون اهمیتی نداره احساس میکنی اینجوری میخوان تو رو از سر خودشون باز کنن،و بدتر و توهین آمیزتر از اون بعضیاشون انگار میترسن نکنه یه موقع به خاطر فرار از تنهایی بری سر وقت شوهر اونا،پس چه بهتر که بگن نه بابا ،تو خیلیم وضعت خوبه،مشکلیم نداری ....و بله این خیلی آزاردهنده و خودخواهانست،و فکر میکنم منظورت از این جمله هم این بود که بالاخره سه ماه میفهمن که ما واقعا چی میکشیم و مشکلات مارو درک میکنن،نه اینکه از این موضوع و ناراحتیشون خوشحال باشی،اگه منظورت اینه بله درست میگی،در مورد مراجعه به روانشناس هم به نظرم حرف زدن با کسی که آدمو قضاوت نکنه همیشه حال خوبی به آدم میده،خودتم گفتی عرف ما جای گفتن خیلی حرفها نیست،همیشه میخواد همه چیزو سانسور کنه،حرف زدن از نیازهای یه دختر مجرد خصوصا نیاز جنسی و نتایج ناشی از سرکوبش رو متاسفانه برنمیتابه و انگ میزنه،اما به هر حال شما نیاز داری که گاهی از این احساسات و این خشم های فروخورده حرف بزنی،روانشناس شاید نتونه کار دیگه ای برات بکنه ولی با گوش کردن به حرفات بدون قضاوت و درک کردنت حداقل سبکت میکنه،بازم برات آرزوی خوشبختی و آرامش میکنم🌹

اگه یه روزی حال دلت خوب بود و اینجا ازش حرف زدی خوشحال میشم منم با شادیت شریک کنی،منتظر روزی هستم که منو تو تاپیکی که در مورد خوشبختیت زدی صدا بزنی،شاید انسان کامل و مستجاب الدعوه ای نباشم ولی برات دعا میکنم🌹

کسی که خودش به خودش کمک نکنه که حالش بهتر بشه مطمین باش شوهر و هرکس دیگه هم نمیتونن کمک کنم. ازدواج خوبه.اما نمیدونی که خانم ها و آقایان کلا متفاوت ازهمن . و هیچ آقا چون این حالتو ندارن بنابراین درک کردن تو خیلی سخته . فکر نکن همیشه قرارع یکی بیاد ما و نجات بده . وقتی خودمون خودمون رو نجات نمیدیم هیچکی نمیتونه مارو نجات بده. چرا ازدواج نکردی . منم 32,سالم اما ازدواج نکردم