داستان زندگبمو همه میدونبن
من افسردگی حاد دارم از دست خونواده شوهرم افسردگی گرفتم
خونواده شوهرم علی الخصوص مادرش خیلی ظلم کردن بهم
حالا بخاطر ظلم هایی ک ب من کرده سرطان سینه گرفته
عمل کرده حالا میره شیمی درمانی
من نمیخوام زنگش بزنم قطع رابطه ام.هی شوهرم میگه زنگ بزن مامانم
امشب گفت زنگ بزن مامانم گفتم باشه
بعد هی ادامه داد گفت خدا یه پسر میده بهت..
این حرفش یعنی من ظلم کردم ب مامامش