منم ۲۸ سالمه چندماهه دیگه میرم تو۲۹سال.بابام خیلی هول بود شوهر کنم حتی عمم رفت برام دعا گرفت خیلیم خواستگار کرور کرور میومدن ولی نمیدونم چرا نمیشدخودمم اولا خیلی برام مهم بود.ولی الان به هیچ جام نیست.فقط سلامتی و ارامشم مهمه.واینکه اگه قراره خیانت ببینم یا لنگ چیزایی که دوست دارم و حسرتشون به دلم بمونه همون خونه بابام باشم بهتره تا خودمو بچه هام بابدختی بخواییم زندگی کنیم با مرد بی پولی که دوسمونم نداشته باشه ولی بیشتر دلم میخواد یکی باشه که عاشم باشه خیلی خیلی دوسم داشته باشه و وضع مالیش وخانوادگیش بما بخوره حالا هروقت شد، شد.