من شوهرم هم خودش هم خانوادش خیلی پولداره ولی خودم خیلیییی خونوادم ضعیف هست.باباندارم مامانمم با یارانه زندگی میکنه امروز خونه مامانم بودم مامانم به شوهرم گفت بیا ناهار .بنده خدا کوکوسیبزمینی درست کرد شوهرم یه لقمه خورد دیگه نخورد😔خب شاید مامانم نداشته باشع غذاانچنانی بزاره جلوش بهم میگه من دیگه نمیام خونه مامانت .نون وپیاز گذاشت جلوم😔گفتم تو که میدونستی ما فقیریم نمیومدی خواستگاریم
سالها مثل درختی ک دم نجاریست*** وقت روشن شدن اره وجودم لرزید***ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من ***به تقاضای خود اصرار نباید ورزید
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
عاشقت شد بات ازدواج کرد؟ میشه یکم داستانتو تعریف کنی
من یه بار عقد ناموفقی داشتم پسره بد دل بود دست بزن داشت اون زمان باباسرطان داشت اونم ازمن جهیزیه میخواست.منم نداشتم بهونه کرد ولم کرد ازش جداشدم. رفتم تویه مطبی دندنپزشکی منشی شدم اونجا یه مدت کار کردم یه بار سوزن یه مریض رفت دستم ترسیدم رفتم ازمایش باهام اکمد پیشنهاد داد گفتم ما بدردهم نمیخوریم لج کرد اومد خواستگاریو....
سالها مثل درختی ک دم نجاریست*** وقت روشن شدن اره وجودم لرزید***ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من ***به تقاضای خود اصرار نباید ورزید