2737
2734
عنوان

بیاید راجع به مادر شوهرم بگم

934 بازدید | 49 پست

مادر شوهرم اصلا شبیه من نیست، شبیه من رفتار نمیکنه 

برعکس تاپیکای دیگه هر وقت دلشون پره میان اینجا درد و دل میکنن، من بخاطر اینکه یکم فضای منفی شسته بشه، گفتم امروز که حالم خوبه بیام بگم چی شده که مجردا فکر نکنن زندگی تلخه.. 


بچه ها من یه مادر شوهر مذهبی دارم، خیلی مومنه و چادری و سفت و سخت و اینا،  منم باردارم و بخاطر کرونا نتونستم دکتر برم، مطبش دو ماه تعطیل کرده بود مادر شوهرم هر هفته زنگ میزد حالم میپرسید تا اینکه هفته ی پیش بهم گفت بریم پیش فلان دکتر، یعنی ببینید یه زن خانه داره اصلا توی این خطا نیست که دکتر زنان بشناسه ولی انقدر زنگ زده بود اینطرف اونطرف یه دکتر پیدا کرده بود که ویزیت میکرد و کارش خوب بود و اینا 


فرداش با پدر شوهرم اومدن دنبالم، چون شوهرم سرکار بود، هرچقدر گفتم خودم با آژانس میرم گفتن نه ما که خونه ایم کاری نداریم 

خلاصه رفتیم اونجا کلی هم معطل شدیم من واقعا خسته شدم ولی اصلا به روی خودشون نیاوردن که خسته شدن ، شبش به شوهرم گفتم اونم زنگ بزنه تشکر کنه 

 من ازین مادر شوهر خوبا نمیشما واقعا حسش نیست برای یکی انقدر کار بکنم که شوهرم بهم گفت خب دوستت دارن، ولی من مطمئنم بخاطر خدا و قلب مهربونشونه چون عروس واقعا هیچوقت دختر نمیشه که براش ازین کارا بکنی 

خلاصه که خیلی دوست دارم خدا بهم یه ثروتی یا یه توانی یا یچیزی خلاصه بهم بده  که بتونیم یه کوچولو ازین کاراشونو جبران کنیم


شما هم از خوبیای مادر شوهرتون بگید اگر دوست داشتید چون خیلیا اینجا مجردن و تاپیکای منفی باعث میشه اول زندگی شمشیرو از رو ببندن 


من رفتار خونواده بابامو با مامانم میبینم ب ازدواج امیدوارتر میشم خداکنه خونواده نامزدمم انقد مهربون باشن

راستی دنیا چه شکلی می شد اگر بجای آنکه در سینه ام گلوله ای بنشانی در قلبم گلی می کاشتی


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

من بچه ندارم من زن ندارم من تا ابد مادر شوهر نخواهم داشت من نمیدونم چرا اینجام من ۱۴ ساله هستم

هَمِعِ‌جآدآرَمِت••͜⃤🌙🚬- !توخیآلَم!••͜⃤🌿🔥- !تو‌رویآهآم:)!❰⃟🌔⃟❱ توقَلبَم.••͜⃤🌙♥️- توصیاهیم.••͜⃤🌙🖤- هَمِع‌جآ!••͜⃤🌙🚬- جُزکِنارَم!:)!❰⃟🌔⃟❱
2738

زنداداش من حامله بود جفتش سرراهی بودو استراحت مطلق هروز میرفتم پرستار از بیرون میاوردم بهش سرم و امپول میزد همه کاراشو میکردم غزاشونو میپختم حتی اجاق گازشو پاک میکردم باهاش میرفتم دکتر چندساعت تو مطب منتظر مینشستم بخدا حتی جوراباشم من پاش میکردم ولی ای دل غافل اندازه سرسوزن لیاقت نداشت همین که زایید همچین دور همه رو خط کشید که ها خیلی بی معرفته خیلی ازش دلم شکسته

تکلیفم مانند کبریت های خیس هیچگاه روشن نمیشود

خانواده شوهر من بخصوص مادر شوهر و خواهر شوهرم خوبن..منم حرمتشون نگه میدارم.کاری انجام بدن زبونی تشکر میکنم غذا بپزم ببرم..اونا کمتر زبونی تشکر کنن اما عملی کم نمیزارن.محبت میکنن.

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687