2737
2739

همسایه مون بدلیل استفاده بی اندازه از مشا ساختمون باعث شد بش تذکر بدم چرا که ارومشمونو بهم زده بود اونم بعد با صدای بلند شروع کرد به فحاشی و توهین بصورت مستقیم البته از قبل هم اختلاف داشتیم و منم فقط یه حرف زدم و در رو بستم الان احساس ناراحتی میکنم چون خیلی واژه های سخیفی به کار برد که من اصلا در شأنم نبود مثه خودش رفتار کنم چیزی نگفتم فقط یه حرف زدم در برابر اون همه ناسزا  ، کار درست در واکنش به این افراد چیه شکایتم نمیشه کرد چون ممکنه چنتا حرف بزاره روش و بگه من بش گفتم اینارو  راه حل درست چیه به نظرتون  چیکار کنم حال روحیم بهتر شه از یه طرف خوشحالم که جلو خودمو گرفتم و مثله خودش گستاخانه و بی ملاحظه رفتار نکردم از یه طرف هم مدام حرفاش و توهیناش توی گوشم میپیچه خیلی ازاردهندس 

قدم برمیدارم آهسته و با امید در انتهای کوچه ای که نامش زندگی است💟

انگشتمو تا ته میکنم تو حلقوم طرف  

من مجردم یه دختر مجرد نمیتونه بچه داشته باشه مریم مقدس که نیستم   انگشتی که درد نمیکنرو گزارش نمیزنن  طرف دماغش قد بادمجون کشک بادمجونه استوری میزاره خدایا مرسی بابت اینهمه زیبایی چش حسودا کور   پولی که ازم گرفده بودی۳ سال پیش خوردی پس نِدادی الان با اون ۵۰ هزار تومن الان جوراب نوک سوزنیم نمیتونم بخرم پولِمو دادی دادی نِدادی طرفم نِیا نِیا وگرنه جرد میدم  نون و پنیر و گِووجه پست میزارم به تَو چه   عاشق تاپیکای جنجالی دیدی تگم کن عین جن بو داده میام  هرکی با اول اسمم تو تاپیکام مشکل داره نِیاد نِیا مگه شلواردو گرفدم التماسد کردم که بیای تو تاپیکم عرض اندام کنی 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

یا باید میرفتی حقشو میذاشتی کف دستش یا زنگ میزدی پلیس به جرم فحاشی ازش شکایت میکردی

جهل و تعصب آنقدر قدرتمند است که میتواند جنگ را به صلح،و بردگی را عین آزادی جلوه دهد.

استفاده بی اندازه از مشا رو یکم بیشتر توضیح میدی؟؟

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
2738

من اصولا نمیتونم خودمو نگه دارم و حرصمو خالس میکنم بعد طرف متوجه میشه چقد از حرفش سوختم

در نتیجه به نطرم رفتار شما بهتره

 اسرار ازل را نه تو دانی و نه من                                 وین حرف معما نه تو خوانی و نه من                       هست از پس پرده گفتگوی من و تو                            چون پرده برافتد ، نه تو مانی و نه من                            📖 #ترانه_های_خیام                                              ✍🏻#صادق_هدایت

منم با همسایم همین مشکلاتو دارم 

صدای به حدی بلنده بدون اقراق انگار وسط خونم نشسته 

زنگ میزنه مامانش پشت من بد میگه 

اوایل فکر کیکردم اشتباهه اما دیدم نه 

که این دختره فکر میکنه کیه 

فکر میکنه خیلی خوشگله 

نازاس که بچه دار نمیشه

اصلا من واموندم چه رفتاری بکنم

به جای مقاومت در برابر تغییراتی که خدا برایت رقم زده است، تسلیم شو. بگذار زندگی با تو جریان یابد، نه بی تو. نگران این نباش که زندگی‌ات زیر و رو شود. از کجا معلوم زیر زندگی‌ات بهتر از رویش نباشد. شمس تبریزی♥️
درسته آدم خیلی عصبانی میشه اما راه حل درست و منطقی میخاد نه اون چیزی که آدم دوست داره همینش سخته

بهترین‌کارو کردی عزیزم‌آفرین‌

هر‌کس‌درحد‌شعور‌وشخصیتش‌حرف‌میزنه‌و‌اینو‌بدون‌اون‌خیلی‌الان‌داره‌حرص‌میخوره‌چون تو‌جوابشو‌ندادی‌

بعدم‌ایندفه‌حرف‌زشت‌زد‌ازش‌فیلم‌بگیریا‌صداشو‌ضبط‌کن‌‌بگو‌ازت‌شکایت‌میکنم‌

خدایا‌مارو‌به‌زندگی‌چرکولکی‌قبلمون‌برگردون😫
یا باید میرفتی حقشو میذاشتی کف دستش یا زنگ میزدی پلیس به جرم فحاشی ازش شکایت میکردی


داشت میخورد بنده رو از بس.....بود شوهرش هم ازش میترسه

قدم برمیدارم آهسته و با امید در انتهای کوچه ای که نامش زندگی است💟
داشت میخورد بنده رو از بس.....بود شوهرش هم ازش میترسه

باید به شوهرت می گفتی به شوهر اون خانوم بگن اینطور مواقع خودتو درگیر نکن بذار مردا با احترام حرف بزنم اینجوری خودتو خراب نمیکنی

خدایا‌مارو‌به‌زندگی‌چرکولکی‌قبلمون‌برگردون😫
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز