من سی سالمه ولی از نظر روحی داغون زود ازدواج کردم خانواده پرتنشی داشتم بعد ازدواج انگار اثر روزای بد خودشو نشون داد همیشه افسرده و ناراضیم در کل شوهرم خوبه دختر دارم پسر دارم خونه و ماشین متوسط داریم ولی داغونم وسواس رو بچه هام دارم وسواس رو رفتار وسایل از هیچی لذت نمیبرم حس پوچی دارم خودمو سرزنش میکنم واقعا دیوانه شدم نمدونم کسی حالمو میفهمه یا نه ولی ایشالله هیچ وقت به این حال نرسید من بدبختی مالی خیلی کشیدم ولی مریضی روحی خیلی سخته نه دارو نه دکتر هیچ،،،نمیدونم اگه دوست داشتید برای خواهرتون دعا کنید نفستون حقه شاید خدا به بچه هام رحم کرد یه نگاه به منم انداخت