بچه که بودیم پدر بزرگم قران به شکل داستان برامون میگف خوشمون میومد گوش میدادیم بعدا میگف بیان سوال بپرسم هرکی جواب میداد جایزه میداد.
دبیرستانم دانشمنداومده بود مدرسمون اون گف
لیسانس میخوندم پسرعموم کتاب داشت توی اون بود
حتی خدا ونماز اینام بودبرااونایی که میگن خدارو قبول داریم حجاب یانماز نه