دیروز همش خونه بودیم ناهار خونه پدرشوهرم بعدشم عصری گفتم بریم خونمون دیگ ک جاریمو دختر خواهرشوهرم گفتن ماروهم ببرین بیرون بگردیم شوهرم گف باشه اونان اومدن رفتیم بیرون منم خیلی وقت بود نرفتم گفتم لایو بزارم ب شوهرمم گفتم میخام لایو بگیرم شوهرمم هی دستشو الکی تکون میداد برا خودش منم تا موقعه ای ک کسی نبود ازش ی کم گرفتم اخر اهنگم ورداش جیغ کشید یکی از همکاراش تو لایو بود و دید اونم اتقد بهم گف گوه خوردی لایو گرفتی و ... خیلی این کلمه رو گف اخرم گف مث سگ کجا بندازمت پیاده شو از ماشین منو اورد در خانه بابام گف گمشو پایین منم هیچی نگفتم .جلو جاریم و دختر خاهر شوهرم و برادرش داغون شدم خانه بابامم با باباش همسایه ان . الانم از دیروز ی زنگ نزده . منو بچها همم خونه بابامیم دادم کلافه میشم