من معلمم شوهرمم تو یه شکرت کار میکرد اما الان 1 ساله اسنپ اما بخدا جفتمون زحمت کشیدیم و اونم از همه چیش میزنه،میگه بچه م در آینده اذیت نشه داشته باشم بتونم بچه هامو سر و سامون بدم سنم رفت بالا نخوام کار کنم
وقتی می بینم خودش ب زور لباس واسه خودش میگیره،منم دلم نمیاد کمک نکنم
مثلا خرید که میریم میگه هر چی دوس داری بردار اونوقت خودش اگه یه دونه تیشرت داشته باشه میگه همون یکی بسمه،ب زور وادارش میکنم تی شرت واسه خودش بگیره.وقتی می بینم انقد خودش بفکره اگه مث خودش نباشم بی چشم و روییه همچین حسی دارم