مال خودم ، چن تاس البته !
از داروخونه اومدم بیرون نشستم پشت فرمون داروها رو دادم دست بغل دستیم بعد دیدم سویچم نمیچرخه نگاه کردم دیدم ماشین اشتباهی نشستم خانوم بغل دستیم داره میخنده 😂 نفهمیدم چطوری پیاده شدم ماشین عقبی رو سوار شدم...
یه بار تو دانشگاه کنفرانس داشتم خیلی جدیه و با اطلاعات جواب سوال دختر پسرا رو میدادم کلاس تموم شدم با غرور اومدم بیرون از جلو ملت پام در رفت پله ها رو به پشت میخوردم زمین مثل سرسره میرفتم پایین لگن ترکید اونام میخندیدن ، اشک تو چشام از درد جمع شده بود 😔
یه بار اول ترم استاد هنوز ندیده بودم رفتم دیدم نفر دوم رسیدم ولی در کلاس قفله به دانشجو پشت در گفتم میگن استادش خیلی بیشرف عوضیه همه رو میندازه سگ پدر اونم هیچی نگفت دیدم ده دقیقه بعد آبدارچی در رو باز کرد همون یارو استاده بود با اون سن کمش...😐
آزمون عملی رانندگی داشتم یسری هم رد شده بودم، دفعه دومم بود خیلی استرس داشتم، سرهنگه گفت دنده عقب برو، منم بجا اینکه موقع برگردوندن سرم دست بزارم پشت صندلیش دست گذاشتم پس کله طرف، یهو بهم گفت هول نکن قبولت میکنم 😂
شما هم بگین