امروز رفتم خونه مامانم اینا چون گفتن حالش بده بعد دخترمم بردم دخترم غذاشو نخورد بعد هی گیر میداد مامان گشنمه منم رفتم در یخچال مامانم براش حلوا ارده بیارم بعد داداشم هر وفت بچمو میبینه بهش میگه گامبو بچه منم حسابی عصبانی میشه این دفعه هم بهش گفت نخور بزرگ میشی خاستگار برات پیدا نمیشه گامبوووو بعد دخترم اعصابش خورد شد محکم قاشق رو کوبید تو سر داییش حالا چیکار کنم؟
😑😑😑😑😑
گذشت کن
خامی کرده
ی بار گفت بگو حلال زاده به دایش میبره دیگه نمیگه ولی دخترتم کار خوبی نکرده
لازم نیست کاری بکنی...بچه هم صبرش لبریز شده...منطقی ترین کارو کرده😁
دستش درد نکنههه
چرا حرص بچه رو درمیارهههعع
بنظرم باید ازرفتاربد دخترت تاپیک بزنی
بذار دخترت در برابر این قبیل ادما از خودش دفاع کنه
داشت با خواره زادش شوخی میکرد ولی نمیدونه شوخیش خیلی تاثیر بد رو بچه میذاره
چه حساسی ، من میرم سمت برادرم دست به یکی میشیم دخترم و اذیت میکنیم،سر به سر میزاریم، دایی ها عاشق این طور شوخی با خواهر زاده هاشون هستن ،دخترم با جنبه اس، اینطوری بچه ت حساس میشه
داییا از این شوخیا میكنن دوست دارن سربه سر بزارن
شوهر منم یک سره با خواهر زاده هاش در حال جنگه ب نظر خودش خیر سرش از دوس داشتن زیادش هست ولی من همش می ترسم اخر سر دامادشون با شوهرم دعواش بشه مثلا می زنشون گاز می گیره گریه شون و در میاره
پسر من غذا زیاد میخوره من اعصابم خرد میشه داداشم هم همش بحس غذا میشه میگه هیچکی نمیتونه مثل این غذا بخوره یا مثلا غذا خور فقط فلانی یا غذا رو فقط بدید فلانی بخوره انقدر از دستش عصبی میشم میگم کم تشویقش کن واسه خوردن
به داداشت بگو ذهن بچه و از الان درگیر حرفایی مثل خواستگار و ازدواج نکن.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
