خدا کنه شوهرت گیر نده
صورتتم نگانمیکنم این جاریم که میگم بدحجاب گفت اون خیلی فرق کرده تواونم ردشدی گذشتی پدراون اولش گفت دختزمن چادربپوش نیس دیگه منم چاره ای نداشتم قبولش کردم اینم بگم شوهرم قبلا تواین موضوعات اصلا هوامونداشت پشتم واینمیستاد ولی امروز جواب پدرشوهرمو خوب داد
خوب کاری کردی.اول حقو به اونا دادم گفتم لابد مذهبین دوست دارن عروسشون باحجاب باشه ولی وقتی بابی حجابی عروس دومی کنار اومدن با بی چادری تو هم کنار میان.به پدر شوهرت بگو دیدم اون عروس چادر سر نمیکنه ارج وقرب بیشتری داره گفتم منم بذارم کنار
ولی خودم خیلی ناراحتم که چرا جوابش ندادم یعنی قلبم خیلی تند تندمیزد خودم صدای قلبم میشنیدم اومدم خونه تاحدمرگ گریه کردم
حرص نخور گلم اینا همش شانسه شانس
من مادر شوهرم از زانو پایین پا لخت میره مهمونی با مانتو کوتاه اونوقت پدرشوهرم ب ی بافت کوتاه من گیر داد گفتم اگه غیرت داری برو زنتو جمع کن پاهاشو میریزه بیرون توهم ذوق میکنی با من کاریت نباشه
جواب این آدما رو باید داد
عزیزم‌پدر شوهر منم همینه نمیشه اینا رو عوض کرد
تو ذهنش یل زنها چادرین یا خرابن!
منم فقط خونه اونا که میرم سر میکنم اصن یه چادر تا کرده تو ماشینمه همیشه
عجب گیری کردی
خواستی بگی منم بهت گفته بودم سر نمیکنم
اه
اصلا به کسی چه؟!!!
من خودم بخاطر اینکه از تهران رفتم قم برای زندگی مجبور شدم بخاطر محیط و شغلم چادری بشم. ولی واقعا وضعیت دخترای فامیل شوهرم رو میبینم که چجور میگردن همشونم مال قم هستن فکم افتاده
