2733
2734
اگه خاله من درمان شد اونم میشه   همه راه هارو تست کردیم... یهو مث تارزان میریزن توخونه خانوم ...

وای خاله ی منم هست بعد تنهاهم نمیاد که داییامو هم میاره😑😕😖

درسته ما از پشت کوه اومدیم ولی با هلی کوپتر اومدیم :/

خانواده شوهر من اینجورین یهو میان خونت مثلا بعد بگی اطلاع بدین بهشون برمیخوره بابا شاید من تو خونم کوفتم ندارم بدم بخوری !تاحالا ملیون بار گفتم اطلاع بدین قبلش تدارک ببینیم خودم گفتم خودم شنیدم یهو میبینی یه قوم در در دارن زنگ میزنن!

🔺️🔻به عقایدهم احترام بذاریم 🔺️🔻اگر با نظرم مخالفی مودبانه بیانش کن تا دوستانه تبادل نظر کنیم. اگر نمیتونی لطفا ریپلای و بی ادبی  نکن🚫


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حالا من چندروز پیش خواهرشوهرم ساعت هفت ونیم شب زنگ زده شام داریم میایم منم نوزاد دارم بیچاره بچم انق ...

نبايد چيزي اماده ميكردي

يه عذاي حاضري ميزاشتي جلوشون ميگفتي ببخشيد چون امادگي نداشتم نتونستم با بچه كوچيك تدارك ببينيم

يا اينجور وقتا توپو بندازين سمت شوهرتون پاشين يه برنج بزارين و ب همسرتون بگين غذا از بيرون تهيه كنه

چند بار ك مردا اينجوري تو خرج بيفتن خودشون خانوادشونو ادب ميكنن

خواهشا دست از سر كاربري من بردارين ، جانيار و مامان janan سابق هستم
2728

من کلا اف اف زنگ بخوره جواب نمیدم شوهرم که همیشه کلید داره و هرکی داره زنگ میزنه قطعا مزاحمه توام همین کارو کن

یکی دو بار هم چند نفری که سرزده اومدن و پشت در موندن خیلی شیک گفتم حتما حموم بودم یا بچه هامو بردم حموم یا ....‌

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️
وای خاله ی منم هست بعد تنهاهم نمیاد که داییامو هم میاره😑😕😖

سلام دختر خاله  

صریح گفتیم...به تیکه و تو جمع هم گفتیم...درو باز نکردیم....

فایده نداش

میگه میخام تو زحمت بیوفتین  آدم از خجالت میخاد بره تو زمین...کدوم خونه ای همیشه تمیزه و انواع میوه داره شیرینی داره؟؟!

دوستم؛من دیکتاتوری نیستم که به دموکراسی رای داده باشه  پس، اگر فکر میکنی نظرم اشتباهه یا حتی ناقصه،بهم بگو  
2740

من خداروشکر ازاول جوری برخورد کردم که ازخانواده همسری هیچکس بدون دعوت نمیاد تاخودم زنگ نزنم و دعوت نکنم نمیان

تورا باید درسفره گذاشت کنار نان ونمک چون تو برکت خانه ایی عشقم
من خداروشکر ازاول جوری برخورد کردم که ازخانواده همسری هیچکس بدون دعوت نمیاد تاخودم زنگ نزنم و دعوت ن ...

ا منم سالی یه بار عید دیدنی فقط میرم با اطلاع قبلی.الان این دفعه دومه اینکارو میکنه

نبايد چيزي اماده ميكردي يه عذاي حاضري ميزاشتي جلوشون ميگفتي ببخشيد چون امادگي نداشتم نتونستم با بچه ...

بابا تو این کرونا چلو کبابی باز نبود وگرنه میخرید...آره اشتباه کردم چلومرغ گذاشتم آخه گفت تخم مرغ بزار اونم شوهرش غریبه روم نشد امااگه اون بود میذاشت  برامون تخم مرغ

هرکس امضامو میبینه دعا کنه پسرم صحیح و سالم باشه وبدون هیچ مشکلی به دنیابیاد💖
سلام دختر خاله     صریح گفتیم...به تیکه و تو جمع هم گفتیم...درو باز نکردیم.... فایده ندا ...

اصلا ادمی که بفهمه ،وضع خونه ی طرف و ببینه خودش خجالت میکشه دیگه دفعه ی بعد اطلاع میده 

خالی من ادعا میکنه میخوایم دور هم باشیم برای دیدن و غذا و اینا که نیومدیم

مخصوصا داداش داشته باشی خونه همش ریخت و پاشه من خودم دوتا داداش دارم اصلا مراعات نمیکنن گاهیمثلا کسی سر زده میاد من سریع سریع بدو بدو همه رو میریزم تو اتاق🤣🤣🤣🤣🤣😖سرعت العملی که اون لحظه ادم داره اگه تو همه ی مراحل زندگیش داشته باشه میشه یکی مثل پرفسور سمیعی😑😂😑😂

درسته ما از پشت کوه اومدیم ولی با هلی کوپتر اومدیم :/
حالا من چندروز پیش خواهرشوهرم ساعت هفت ونیم شب زنگ زده شام داریم میایم منم نوزاد دارم بیچاره بچم انق ...

وا آخه چرا؟ من که باورم نمیشه یکی خودشو بدون دعوت شام مهمون کنه. اونم اینطوری. اتفاق خاصی افتاده بود یا کار همیشه شونه؟ 

یه خانم مستقل و قوی 
وا آخه چرا؟ من که باورم نمیشه یکی خودشو بدون دعوت شام مهمون کنه. اونم اینطوری. اتفاق خاصی افتاده بود ...

نه بابا رفته بودن دوسه روز تهران مهمون بودن بعد یدفعه زنگ زدن دیگه شام داریم میایم ا ونجا میخواست یوقت گشنه نمونن شام خودش و تلپ کردخونه ما حالا فکر کن دختر منم تازه از خواب بیدار شده بود نه ماهشه بعد همینجوری خوابالو دنبال من بود شیر میخواست منم داشتم تند تند شام میداشتم بچه بیچارم انقد سختی کشید تا من شام و زود حاضر کنم درد بگیرن که بی هوا میان اونم ساعت هفت ونیم شب تقریبا چهار پنج روز پیش بود دیگه  

هرکس امضامو میبینه دعا کنه پسرم صحیح و سالم باشه وبدون هیچ مشکلی به دنیابیاد💖
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز