مخصوصا از وقتی ازدواج کرده بدتر شده، شوهرش اصلا کیس مناسبی نبود ولی خب ازدواج کردن و خوشبختن. ما هم چیزی نگفتیم و نمی گیم. ولی حس میکنم تو هر فرصتی که گیر میاره یه زخم به من میزنه، یکبارش اصلا یادم نمیره، تازه ازدواج کرده بود و من سر یه مسئله شخصی خودم خیلی ناراحت بودم طوریکه حتی وقتی سعی میکردم بخندم و به روم نیارم، یهو وسط خنده اشک تو چشمم جمع میشد یهو برگشت گف برای فلان موضوع ناراحتی؟ (موضوعی که نقطه ضعفه منه و متاسفانه ازش خبر داره) خیلی ناراحت تر شدم، نباید تو اون شرایط به روم میزد.
یا هی چرخ میزنه میگه ببینم تو میتونی مث شوهر من گیر بیاری انقد مرد خوبیه؟ 😳🤦 هی جلو جمع و جلو خودش تکرار میکنه.