هرکی میترسه نیاد

الان تاپیک قبلیتو دیدم

والا خیلی عجیبه شبیشهو دیدم

عموم یبار تو خونه مدام بایکی زمزمه میکرد...بد اخلاقم شده بود مدام شکاک و به دختراش گیر میداد...میگفت خبر آوردن از فلان جا که دخترات...ساعت ها میشست خیره بجلوش با یکی بحث میکرده....رفتن پیش یه روحانی(دعانویس نه ها..خانوادگی تجربه بدی داریم ازینا)گفت شب تو باغ ترسوندنش زیر سایه درخت رفت و ازینحرفا...

حرز امام جواد یا حضرت زهرارو بستن بازوش بعد ۳ شب خوب شد

البته با قرص آرامبخش...برا خابش

کمکم فهمید چیا گفته کلی معذرتخواهی...و میگفت سعی داشته طرف قانعش کنه

عزیزم  پیش یه روحانی ببر .اگه خوب نشدن برید پیش روانپزشک

بنده خدا

چقد دلم سوخت براشون

انشالله خیلی زود شفا پیدا کنن

فیلم ترسناکه مگه انجیل بخونی آب مقدس بپاشی جیززز صدا بده؟

http://daiebrahim.blogfa.com/

از این وبلاگ کمک بگیر معتبره ما ازش نتیجه دیدیم

منم با ایشون موافقم خاله ی منم اینطوری شده بود شاید جن ش مسلمونه خاله من هم از ۲ تاش داشت اون بدا با قرآن و دعانویس میرن ولی مسلموناش هنوزم هستن البته من میترسیدم نمیرفتم پیشش

خونه ی بابام قبلنا جن داشت‌ وقتی خواهرم قرآن میخوند میگفت کنارم حسشون میکنم‌ انگاری دوس داشتن.

فک نمیکنم همشون بد باشن. 

اطلاعات ما در این زمینه کمه. از یه روحانی بهتره راهنمایی بخواید

بردار منم اینطوری شده بود جن زن شده 

ن اون موردی که ما داشتیم نمازم میخوند عادی بود

شما قطعا شنیدی اون صدارو...ولی تلقین ذهن و جدی بگیر

بنظرم اگه میتونید حتما یک روحانی کار بلد گیربیارید..پیش دعانویس هم نرید لطفا

اینجور که من تو بیمارستان اعصاب و روان دیدم..مورد شما شبیهش نیس...چون اونا اکثرا قبول دارن و سعی دارن بهتون بقبولونن که دیدن و هستن...ولی مادرتون میگه اصلا یادم نمیاد...رفتارشم که اکثرا ثابته..

شاید ترکیبی از دعا و قرص آرامش بخشی بتونه کمک کنه

مورد دیگه هم دختر خاله و شوهرشو که خودش برا زندگیشون رفته بود دعا گرفته بود شبیه همین اتفاقا افتاده بود شدید تر...کتک کاری و سر و صدا و جابجا شدن وسیله و حس سنگینی توی خونه و...

حتما با یک روحانی صحبت کنید...سراغ ندارین از پیش نماز مسجد راهنمایی بگیرین شاید بتونن راهنمایی کنن

خدا کمکتون کنه من شاید یکم درکتون کنم

خاله من اینطوری بوده من البته من اون زمان نبودم مامانم تعریف میکنه میگه خودشو لخت میکرده تو هوا سرد میرفته بیرون جیغ میکشیده فوش میداده دکتر اعصاب بردنش دارو مصرف میکنع ینی اگ مصرف نکنه همونکارو میکنه هیچوقتم نتونس ب خاطر این مشکلش ازدواج کنه از مردا میترسه

و یچیز دیگه هم بگم...

توی بیمارستا حجازی مشهد (اعصاب و روان...یجورایی مزمن هارو فقط بستری میکنه..معروفه)مورد دیدم ۱۱ ساله بخاطر همین رفتار عجیبش تحت درمان بود و خانوادشم ولش کرده بودن

هزارتا هم مرض دیگه بهش اضافه شده بود سر این قرص و دوا...پروندش سال به سال سنگین تر بود و کلی توهم جدید سراغش اومده بود

اونجا به این فکر افتادم کاش بشه بین پزشکی و ماورا رابطه برقرار کرد...مادر شما خوبه که دختر پیگیر داره...کنارش باشین..اون روحانی که گفتمو جدی بگیرین...وقتشو داشتی خونه رو بریزین بیرون همجاشو قشنگ بگردین...افراد مریض کم نیستن که بخاد جادو جنبل درست کنن...روانپزشکم تو کم کردن تکانه هاشون کمک میکنه نگران نباشین همونجا که بستری نمیکنن....یه سفر مذهبی بعد کرونا لعنتی...یه مولودی ای روضه تو خونه کمک کنندس