سلام دوستان این تاپیک رو گذاشتم تا از خاطرات طنز داشجوییتون بگید میخوام یکم یاد قدیما بیفتید
طنز نبود بیشتر جنگ دانشجویی داشتم
ولی خیلی خاطرات دانشجویی مو دوست دارم😍😍 بهترین لحظات زندگی م بوده
من هنوز دانشجوام😊
خواطرات هم جز طنز بود؟😏
سراسیمه اومدم تذکر بدم که دیدم تو متن درست نوشتی😂😂😂
فقط خواستم بپرسم با این وضع دیکته ، کدوم دانشگاه قبول شدید 😂
من خوابگاهی که بودم فقط یادمه یه دوست از یه قومیت داشتیم میگف ما نژاد برتریم دخترو پسرای ما خوشکل ترین پسران استان ما فلانه قومیت ما فلانه پسرای ما فلان کارارو میکنن فقط ما خوبیم دهن منو صاف کرد تا من از اون دانشگا رفتم
یه بار یکی از دوستای دانشگام میخواست بره یه مسافرت فوری.. در به دررر دنبال یکی میگشت به جاش بره سر امتحان میان ترم
روزای اول دانشگاه یکی از پسرای کلاسمون سوار اتوبوسای توی دانشگاه شده بود بلیط دراورده بود که به راننده بلیط بده کل اتوبوس از خنده پکید تا ترم اخر هی میگفتیم و بهش میخندیدیم
بیچاره به هررکی میرسید و میگفت اون میگفت نه اون ساعت و اون روز کلاس دارم. اخری به من گفت منم فکر کردم دیدم خب من اون ساعت دقیقا مابین دو تاکلایمه و خالیه
از کدومش بگم آب بازی میکردیم عروسی میگرفتیم جشن تولد میگرفتیم میرقصیدیم فیلم ترسناک نگاه میکردیم کلا شاد بودیم به درز دیوارم میخندیدیم هعیی یادش بخیررر
بهش گفتم باشه من میرم ولی هییچی بلد نیستما.. ففط میرم که غیبت نخوری.. اونم گفت باشه ولی لاقل قبل امتحان یه کوچولو بخون که از ۲۰ لاقل ۴ یا ۵ بشم
کنار ماشین استادمون داشتیم عکس میگرفتیم خودش اومد کلی بهمون خندید
امتحانش هم میان ترم فیزیک بود. خلاصه من جزوشو گرفتم و قبل امتحان نشستم نیم ساعت چهل دقزقه ای خوندم. بعد رفتم سر امتحان. امتحان تو یه سالن خیییلی بزرگ بود
موش انداختیم کف کلاس
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
