2737
2739
عنوان

داستان عمو که هیچ وقت پیدا نشد

| مشاهده متن کامل بحث + 3698 بازدید | 94 پست
یعنی می شه ما هم یک وقت عمو یا عموزاده هامون پیدا کنیم 

ان شالله....من پسرعمم سال ۷۰ رفت دبی دیگم برنگشت😔😔😔عمم اخرشم از درد دوریش چن ماه پیش مرد خداروشکر الان دیگه منتظر نیس اگر پسرش مرده ک پیششه اگرم زندس فهمیده و چشم انتظار نیس


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیلی سخته واسه خانواده واقعا درکشون میکنم 

بله همینطوره.انشالا عموی شماهم صحیح و سالم برگرده پیشتون.شاید اتفاقی براش پیش اومده حافظشو ازدست داده باشه

وقتی دیدین کفتارها خوشحالی میکنن،بدونین یه شیر کشته شده...حاج قاسم، روحت شاد و راهت ادامه دار...شادی روح شهدا صلوات
2728
ان شالله....من پسرعمم سال ۷۰ رفت دبی دیگم برنگشت😔😔😔عمم اخرشم از درد دوریش چن ماه پیش مرد خداروشکر ...

چقد سخت باورت می شه الان حاضر همه دارایم  بدم فقط یکبار بابام دادشش رو ببینه 

بله همینطوره.انشالا عموی شماهم صحیح و سالم برگرده پیشتون.شاید اتفاقی براش پیش اومده حافظشو ازدست داد ...

انشالله همه منتظرها همه  پیشگویی ها رو می کنیم همیشه ولی نمیدونیم چرا لحظه اخر که لنج بارها رو زده سوار نشده یا اگه شده چی شده وسط راه که این نرسید 

2738
پس احتمال داره خودش نخواسته برگرده شاید اونجا از کسی برای ازدواج خوشش اومده و ماندگار شد 

نمیدونیم دوستش که خیلی باهاش بوده میگفت این مریض بوده شدید نتونسته دیگه بیاد گفته وسایل ببرین خودم بعد از این که بهتر شدم میام ولی دیگه ازش خبری نشد بعد همین دوستش گفت رفتن شرکت که کار میکردن اونجا انگلیسی ها اینو بردن تا درمانش کنن دیگه خبری ازش نشد کشته شده از مریضی فوت شده یا خودش نخواسته بیاد یا عاشق شده اونجازن گرفته خدا میدونه 

دوبار خوندم راستش متوجه نشدم .چیشد چجوری دیدن همو 

اینا دوتا داداش بودن یتیمم بودن یکیشون از خونه میره بیرون دیگه پیداش نمیشه این یکی همیشه غصه داداششو داشت تا اینکه تو برنامه خندوانه ک دعوت شد از گذشتش گفت اسم داداششو آورد خانواده داشش اینو دیدن با عکسای باباشون اومدن شهرما پیش عموشون قضیه هم اینطوری میشه ک اون زمان داداشه ک ۱۲ یا ۱۳ سالش بوده میره اسکله میبینه یه لنج باری داره میره دبی نیاز ب یه آدم دارن واسه نظافت و اینا اینم میگه من میام دیگه ب خانوادش برنمیگرده خبر بده حالا شاید فرصت نبوده این میره ک میررررره بعدها بعد انقلاب برمیگرده تهران ازدواج میکنه و ....البته خودش مرده و نیس بگه چرا این سالها از تنها برادرش خبر نگرفته ولی بچهاش میگن ک بابامون خیلی بیادت بوده

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687