داشتم آب لیو ترش میخوردم یهو پرید تو گلوم
مردمو زنده شدم
قشنگ دو دقیقه نفسم بالا نمی اومد هرچی زور میزدم نفسم بالا نمی اومد افتادم زمین از لباس شوهرم گرفته بودم داشتم خفه میشدم بچه هامم طفلیا زل زده بودن بهم بعد که به خودم اومدم دیدم چقدر ناراحت دارن نگام میکنن الانم گلوم میسوزه
چقد بده خفگی