2733
2734

خودتون یا اطرافیان کردید و دیدید...


بیاید تعریف کنید تا از این کسلی دربیایم و یه کم خاطره بازی کنیم و بخندیم .

خواهرای گلم برای خونه خریدنم یه صلوات مهمونم می کنید  


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

آقای حیاتی اونموقع رفته بود بگه آقای گویا گفت آقای گوزا😩😷😥😳😲😵

حالا این هیچی دقیقا همون لحظه ای که اینو گفته بود رو بریده بودن گذاشته بودن تو بازی این صدای کیه😶😶😐😑😑😐😯😐😯😑😐

من عادت دارم اخلاقمو با شعور طرف ست میکنم.😗 پس اگه یه دفعه از اخلاقم ناراحت شدی، یه نگاه به شعور خودت بنداز.😏 
2731

داداش ام شب خواستکاریش مثل لب شده بود مامانن بهش میگفت چای توبخور بعد که امدیم بیرون داداشم گفت منداغ کردم از درون شما میگید چای بخور 😂🤣🤣 مامانم میگفت اگه نمیخوردی میگفتن نپسندیده بعد چای بیچاره گفت یه لیوان اب به من بدید

این واقعیت داره یکی ازمشتری ها برای همسرم تعریف کرده....یه خانمی بیماری زنان داشته میره دکتر بهش قرص میده میگه شبی یدونه بذار دهانه رحم...خانمه هم هرشب یکی ازقرصارو میذاشته دهان شوهرش که اسمش رحیم بوده....بعدازچند روزمرده حالش بدمیشه ومیرن دکتر...

تازه اونجا خانمه متوجه میشه چه خراب کاری کرده و شوهر بدبخت رو به چه روزی کشونده🤣🤣🤣

چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
2738
این واقعیت داره یکی ازمشتری ها برای همسرم تعریف کرده....یه خانمی بیماری زنان داشته میره دکتر بهش قرص ...

بیچاره رحیم

خواهرای گلم برای خونه خریدنم یه صلوات مهمونم می کنید  

😑با صدای بلند یهو ازم در رف

مهمون هم داشتیم😣

برگشتن بهم نگاه کردن

گفتم من بودم😣

دیدم گند زدم از خجالت رفتم پریدم تو حموم😣😣


خنده دار نبود. گریه دار بود😣

بغلِ طُ از جنسِ نرمِ بهشته 🙃💙

شوهرم روز ازمایش یه لنگه کفش برادر شوهرم که دوسایز بزرگتر ویه لنگه کفش خودش پوشیده بود داداش میاد بر سرکار میبینه یه لنگ کفش اش نیست زنگ میزنه شوهرم تازه اون موقعه میفهمه عاشقه دیگه 🤣😁😁

😑با صدای بلند یهو ازم در رف مهمون هم داشتیم😣 برگشتن بهم نگاه کردن گفتم من بودم😣 دیدم گند زدم ...

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...

من مجرد بودم 13 سالم بود مادرشوهرم که زنعموم بود سرزده اومد خونمون ، مامانم نبود رفته بود خرید به من گفته بود یرنج خیس کن و لوبیا پلو درست کن من زنعمو رو ناهار نگه داشتم برنج رو خیس کردم و لوبیا پلو رو درست کردم

مامانم اومد غذا درست کرده بودم و حاضر بودبعد کشیدم آوردم وسط سفره

زنعمو قاشق اول رو خورد قیافش اینجوری شد     بعد مامانم خورد اینجوری شد     خودم هم خوردم دیدم وای شیرینه شیرینه 

نگو به جای نمک تو برنج شکر ریختم 

تقصیر من نبود مامانم ظرفای نمک و شکر رو جا به جا کرده بود من نمیدونستم

خواهرای گلم برای خونه خریدنم یه صلوات مهمونم می کنید  
من مجرد بودم 13 سالم بود مادرشوهرم که زنعموم بود سرزده اومد خونمون ، مامانم نبود رفته بود خرید به من ...

چه لوبیا پلوی خوبی بود تا سال مزش زیر دندان زن عمو بوده که شدی عروسش😀😁😂😂

چه لوبیا پلوی خوبی بود تا سال مزش زیر دندان زن عمو بوده که شدی عروسش😀😁😂😂

هنوزم میگه اون لوبیا پلو با اینکه شیرین شد ولی نمک گیر شدم

خواهرای گلم برای خونه خریدنم یه صلوات مهمونم می کنید  
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687