2733
2734
عنوان

شوهرم رفت صبونرو با خونوادش میل کنه..:/

| مشاهده متن کامل بحث + 1792 بازدید | 85 پست
بابا مگه جرم کرده گناه کبیره کرده؟ حالا یه بارم بره با خانوادش یه وعده غذا بخوره مگه ما زنا دلمون نم ...

یوقتایی اوکی ولی عادتش بشه شره...مخصوصا خونواده ای که مداخله گر باشن...ارتباط باهاشون عین سمه توو زندگی

اگر خودتان را به آن راه زدید ، مواظب باشید گم نشوید.  
چقد قشنگ قضاوت میکنی که به بچشون تو مجردی یه بار غذا ندادن شما از کجا میدونی آخه چون تجربشو داری یعن ...

میگم چون خودم تجربه شو دارم، و مثل استارتر از این قضیه دلگیرم .گفتم محبت افراطی میکنن که جدایی بیفته ی جورایی

وگرنه اگه دختر خودشون بود می‌فهمیدن داماد تنهایی صبحونه میخوره و دخترشون تنها صبح زود می‌ره سرکار قضیه فرق میکرد،بحث ی بوم و دو هواست

قضاوت نکردم استارترو

 خانواده شوهرم و گفتم ی بار غذا بهش ندادن و حالا یادشون افتاده


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ما هم یه مدت اول ازدواج با اینکه خونمون جدا بود و یه ساعت فاصله داشتیم ولی چون محل کار شوهرم توی شهر خودشون بود برای اینکه هر روز مجبور نباشه بره و بیاد باهاش میرفتم و طبقه زیرزمین خونه باباش میموندیم. اون موقعها خیلی اذیت میشدم. وقتی ازسرکار برمی‌گشت اول می رفت بالا پیش مامانش و طول می کشید تا بیاد پایین. ولی من انقدر دعا کردم تا شوهرمو منتقل کردن. حالا محل کارش نزدیک خونمونه و با مامانش اینا فاصله داره. حداکثر هفته ای یه بار میبینیمشون.

عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از ذهنم عبور می‌کنند و باعث لبخندم میشوند 
من درکت میکنم. کلا پسرای این دوره زمونه جاشونو با ما عوض کردن... من هی مجبورم نرم خونه مادرم چون تا ...

آفرین بین این همه تو کاملا منو درک کردی

اگر خودتان را به آن راه زدید ، مواظب باشید گم نشوید.  
2731
نه ظاهرا ایرادی نداره  ولی من از این بیخیالی و لوی بازیا بدم میاد... حالا مثلا چه لزومی داره ...

🙄

منم گاهی صبحا میرم خونه مامانم صبحانه میخورم

هر روزم زنگ‌میزنیم حرف میزنیم، قربون صدقه میریم.

تا حالا شوهرم هیچی نگفته ، منم چیزی نمیگم

آخه ایرادی نمیبینم. مادرشوهرم زنگ میزنه نیم ساعت تلفنی با هم حرف میزنن.

از تو جوب پیداش که نکردی ، خانواده داره خب میخواد باهاشون صبحانه بخوره. 

میدونی کی ایراد دار میشه؟ که شوهر رو پر کنن تو خونه دعوا راه بندازه. که اینجا هم باز صد در صد پسر مقصره که انقدر دهن بینه. 

ولی کلا اگه آسیبی برای زندگیت ندارن ول کن زندگیتو زهر نکن.

بذار یه چیزی بگم هر چقدر مرد و زن ، از خانواده و فامیل دور بشن و به اصطلاح به خانواده بشن ، هرزه میشن. 

چون حالت بی کسو کاری بهشون دست میده هر غلطی میکنن. 

از من به شما نصیحت دستی رو که نمیتونی گاز بگیری ببوسش.  با شما هستم خانومی که شوهر خوبی نداری ، پشتوانه نداری - پول نداری - شغل نداری - سر پناه نداری  و هیچ کاری هم برای مستقل شدنت نمیکنی، از اونور گیر میدی به شوهرت ، خانواده شوهرت ، رفتارهای بد شوهرت... و اعصاب خوردی راه میندازی اما هیچوقتم نتونستی رابطتو با شوهرت خوب کنی که هیچ بدترش کردی . پس دستی رو که نمیتونی گاز بگیری ببوسش. نمیخوای ببوسی؟ پس مستقل بشو. تو نمیتونی هیچکسی(شوهر) رو تغییر بدی.
وقتی خانمش از این قضیه دلگیره،یعنی بحث ی بار دوبار نیست من تجربه شو دارم،اینجور خانواده ها تو مجردی ...

ای خدا دقیقا شما منظور منو فهمیدی ...دقیقااااا

اگر خودتان را به آن راه زدید ، مواظب باشید گم نشوید.  
ممنونم عزیزم واقعا این مسائل که واسه بعضی ها خنده داره واسه من کابوسه خسته شدم انقدر زندگیم وسط زندگ ...

ماهارو تا یکی مثل خودمون نباشه درک نمیکنن...همه روشن فکر میشن اون بیرون...

اگر خودتان را به آن راه زدید ، مواظب باشید گم نشوید.  
من که شوهرم صیحونه میره  ناهار میره  شام میره  منم ناراحت نمیشم.  بارها شده ...

محاله ادم ناراحت نشه؟

اینا همه زحمت میکشی نهار درست میکنی بعد نیاد بخوره؟!!

بعد ناراحت ازین نمیشی که خونوادش اولویتشن و تو نیسی؟

احساس نمیکنه شوهرت بچست و وابسته؟


خدایی ناراحت نمیشی؟؟؟

من اصلا نمیتونم با اینچیزا کنار بیام مخصوصا وابستگی

اگر خودتان را به آن راه زدید ، مواظب باشید گم نشوید.  
خب یعنی شما هیچ خونه مادرتون نمیرین .گیرم رفته یه صبحونه خورده چی شده که خانم باید ناراحت بشه های ها ...

مساله اینه که برای سرزدن به خانواده خیلی وقتای دیگه هم هست. ولی اینکه آقا اصرار داره که صبح بره با اونا صبحانه بخوره یعنی یا خیلی وابسته است یا یه کاسه ای زیر نیم کاسه است که خانمش نباید بفهمه. 

عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از ذهنم عبور می‌کنند و باعث لبخندم میشوند 
محاله ادم ناراحت نشه؟ اینا همه زحمت میکشی نهار درست میکنی بعد نیاد بخوره؟!! بعد ناراحت ازین نمیشی ...

واقعا ناراحت نمیشم. 

گاهی ظاهرا خودمو ناراحت نشون میدم. 

ولی در باطن اصلا 

واسم مهم نیست. 

گاهی وقتا سر ظهر نزدیگه ناهار آماده بشه بچه رو. هم بزمیدازه میرن خونه مادرش تا شب 

عین خیالم.نیس راحت دراز میکشم تلویزیون میبینم گوشی ور میرم. 

هیچ کارم نمیکنم منظورم کار خونه 

خدایا شکرت😍
محاله ادم ناراحت نشه؟ اینا همه زحمت میکشی نهار درست میکنی بعد نیاد بخوره؟!! بعد ناراحت ازین نمیشی ...

منم بودم صد در صد ناراحت میشدم.

عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از ذهنم عبور می‌کنند و باعث لبخندم میشوند 
خب یعنی شما هیچ خونه مادرتون نمیرین .گیرم رفته یه صبحونه خورده چی شده که خانم باید ناراحت بشه های ها ...

ببین تو ببینی شوهرت میره خونه مادش تا اینجاش اره اوکی مشکلی نیست

امابعدش میبینی میاد اینقدر شستشوی مغزی شده که یر جنگ و دعوا بات داره...

بعد خداییش بگو حرص نمیخوری تا 8 صبح باید بری سرکار بخاطر ی لقمه نون بعد شوهرت پرو پرو بت بگه من میرم امروز خونه مادرم صبحونه ؟

اگر خودتان را به آن راه زدید ، مواظب باشید گم نشوید.  

چند دفعه به شوهرم گفتم تو سر ظهر میری اونجا اونا فکر میکنن من ناهار نمیپزم. 

یه دفعه هم به مادرشوهرم گفتم که من ناهار درست میکنم او میاد اینجا یه وقت فکر نکنید من آشپزی نمیکنم

خدایا شکرت😍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز