مادر شوهرم گفت اتفاقا روزی فراخه
هروقت میاد خونمون همه چی هست.
من گفتم چند دفعه پیش اومده تا 3 صبر کردیم اومده گفته ناهار خوردم.
اونم گفت بیکاری مادر صبر نکن ناهارت بخور😂
من کلا حساس نیستم برام مهم نیست بره اونجا .
بچه هم ببره که چه بهتر.
منم تو خونه استراحت میکنم اصلا به خودم سختی نمیدم که وقتی اومد خسته باشم بگم تو رفتی خوش گذرانی من کار انجام دادم.
خیلی وقتا پیش اومده از صبح که او رفته من میوه خورم ناهار خوزدم ظرفها هم نشستم صبحش که میرم سرکار خودش میشوره😂
کلا من راحتم