رفقا بیاین از خاطره سوتی هاتون تعریف کنید یکم شاد شیم کمتر به شرایط موجود فک کنیم..🤩
ی بار جلو پدر نامزدم.نامزدمو اتداختم بیرون از خونشون😂✌
۱۲ سالم که بود داداشم تازه نامزد کرده بود یه مهمونی گرفتیم زنداداشمم دعوت کردیم با چندتا از فامیلامونو موقع پذیرایی بابام براش موز گذاشت گفت ممنون موز دوست ندارم منم همینطوری به شوخی گفتم اون دفم خورشت بادمجون نخوردی گفتی دوست ندارم بعد با صدای رسا یهو گفتم مث اینکه لیلا جون چیزای دراز دوس نداره..🤪😬
ینی همه اینطوری شدن😐😐😐😐
سوتی های من بیشتر با شوهرمه همش مثبت 18😂🤦♀️
یه بار شوهرم شیفت بود
بعدش بهش پیام دادم که امروز یه جوری شدی ها اصلا خیلی حوصله نداری
سرش شلوغ بود بعد از نیم ساعت پیام داد چطوری
منم یادم رفته بود که چی گفتم
گفتم خوبم مرسي تو چطوری
تا کلی وقت مسخره ام میکرد😂
من که خیلی سوتی دادم
تو تاکسی نشسته بودم میخواستم به راننده بگم نگه دارید من یه ساقه طلایی بخرم برا بچم پول رو دادم به راننده گفتم یه ساقه طلایی برا بچم بدید
ی بار داشتیم سر خرید جهاز لیستشو چک میکردیم با شوهرم، کنارم رو تخت خوابیده بود. ی دفعه صدای پا شنیدم گفتم خودتو جمع کن بابامه حتما!! اونم هی ادای بد در اورد!!😑 در باز شد دیدم بابامه! ب جا اینکه برگرده بره اومد تو وایساد!!! هرچی ب شوهرم میگم نکن بابامه نمیفهمید😑😑😑😑 تا آخرش چشمش افتاد دید! پرید از جاش😑😑😑😑😑 من از خجالت مرررردم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
