۴ ماهشه دیوانه روانی شدم رفلاکس خفیف داشت دکتز دارو داد خوب شد بهتر شد شیرخشکشو گفت عوص کن نمیدونم از وقتی عوص کردم اینمدلی شد
نمیخابه اصلا از ی ادم گنده هم خوابش کمتره بخدا صبح ساعت۵ کجا الان کجا تازه خوابوندمش اگه نیم ساعته بلند نشه،بیدارم میشه چ خوابشو کرده باشه چ نخابیده باشه فقط نق میخاد بعل باشه حسرت ب دل میمونم بچه هایی ک میبینم خودجوش روی زمین با دست و پاشون بازی میکنند ساکت اند
خداییش ژن شیطون بودن پدر و گادر چقدر تاثیر داره مگه اینکه توی این ۴ ماه منو پیرم کرد
جز روی پا جوری دیگه نمیخابه پاهام درد میکنه همه رگ هاش زده بیرون
از تولدش تو گهواره میزاشتمش نمیخابید جام هیچجا نیست مهمونی ک بخوره تو سرم بیرونم همینطور ی خونه مامان و مادرشوهرم ک نزدیکان هستند اوقاتم تلخ میشه