عجیب ترین چیزی که تو سایت دیدید چی بوده؟

چ خانواده ای😲😲

يكي تاپيك زده بود گفته بود همكارم دلمو شكسته بعد من آهم نميگيره كي آهش ميگيره بياد همكارمو نفرين كنه 

شاخ درآوردم اين ديگه تهش بود 😂😂😂

میگفت اصلا براشون عیب نیس

همونی که میخواست بره درس بخونه دانشگاه آزاد؟ چون عروس خواهرشوهرش همسنش بود و دکتر بود و این حسودی میکرد؟ میگفت یه سره تو اینستا عکس میذاره!

چی شد اون آخر؟

اره یادم نیست دیگه بعدش دادم کاربری مو قط کردن .کلا درگیرش بود حتی ب مدل لباس  پوشیدن و اینچیزاش .

دادن شاش به همسر به جای چای برای جلب محبت😐😐😐😐😐😐😐

وای منم کاربری قبلیم ترکید، کلی چیزای عجیب سیو کرده بودم نه بعدا بتونم استارترشون رو پیدا کنم، ببینم تاپیک جدید زدن، ماجراشون چی شد 😂 اینقد تباهم یعنی 😅

مثلا یکیش یه خانومی بود، دو سال بود عروسی کرده بود، بعد با شوهرش رسمی حرف میزدن، همو بوس و بغل و اینا نمیکردن صمیمی نبودن، ولی رابطه داشتن باهم، تاپیک زده بود کمک بگیره که چی جوری با شوهرش صمیمی بشه 😮

اسی داشتم سحری میخوردم انقد خندیدم لقمه پرید گلوم😂😂😂

یه کاربری هم بود کم سن بود، با استادش که ۵۰ سالش بود ازدواج کرده بود، خانواده ش تردش کرده بودن! کمتر از یه ماه بعد ازدواجش پشیمون شده بود، راه برگشتی نداشت، خیلی عذاب میکشید کنار مردی که ازش این همه بزرگ تر بود!

یکی دیگه بود، تو ۱۱ سالگی پسرعموی مادرش یا پدرش، یادم نیس بهش پیامک داده بود، ۱۲ سالگی ازدواج کرده بود 

یکی ۱۴ سالش بود بچه داشت، عکس بچه شم گذاشته بود ، میگفت برای خودم جالب بود که بچه ام الان ۶ ماهشه، گفتم‌ شاید برای شمام جالب باشه

یه خانومه تاپیک زده بود سیبیل شوهرم بو میده یعنی انقدر خندیدم تو اون تاپیک حد نداشت 

اون چی شد؟

گاهی یادم میاد میگم آخرش چی میشه؟ 😐

یکیم بود میگفت تو یه روستا خونه داشتن، پسر یکی از صاحب برندهای بستنی هم تو اون روستا همسایه شون بوده، و عاشق چشای دختره شده و ... 

یه خانومی هم من قبلا خاموش میخوندم تاپیک زده بود.

صبحی مادرشوهرمو دیدم رفته نون خریده باهام دست داده دستم سوخته 😣

یعنی بهونه پیدا نمیکنن ایراد بگیرن از بنده های خدا الکی شرو ور میبافن ب هم😕

بهش میگفتین شبا بوگیر کفش بپاش روش😂