تو کل سال هی قپی میاد برا تولد دخترم ال میکنم بل میکنم موقش که میرسه بامبول درمیاره دخترم چند ماهی هست معنی تولد فهمیده همش میگه تولد تولد الان امشب تولدشه منم تدارک شام دیدم برا خونه بابام و پدرشوهرم و کیک ای چیزا داداشمم هست و زنش دو نفرم مهمان دارن اونام اضاف شدن دیگه الان ب خواهرشوهرم که ی شهر دیگن ی تعارف خشک و خالی زدم گفت شاید اومدیم خودشون هم پنج نفرن همه چیزم کمه برا این تعداد میگم برو خرید کن میگه نمیرم بخرم تو تولد میخای بگیری فلان اعصابم خورد شد