2733
2739


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عاشقم شد عاشقش شدم تمام

😂😂😂😂😂😂😂😂عاشقت بمونه عاشقش بمونی😂😂😂😂😂

🙃﮼خداوندا                                                                           ﮼این‌‌یک‌دعا‌نیست‌یک‌خواهشه                         ﮼مهربانی‌ رابه قلب های مابرگردان
2728
2740
هممون بیکاریم بگو دیگه

داستان نداره

خانوادش من پسندیدن.اومد ببینه و عاشق شد.منم عاشق شرم

خانواده من مخالف بودن

۴سال طول کشید تا راضی شن.اینقدررررر جنگیدم.دعوا کردم.گریه کردم

الانم ۳سال نیم عروسی کردیم

خداروشکر همسرم جوری خودش اثبات کرد که الان خانوادم میگن ارزش داشت پاش ایستادی

خدایا شکرت واسه این فرشته ای که بهم دادی

پسر خاله من پسر عموش میشد باهم اونجا دعوت بودیم همو دیدیم از من خوشش اومد قرار شد بیان خواستگاری ک همون شب ما کلی تدارک مهمون دیدیم اینا نیومدن مامان خانمش گفته بود دختر داییتو بگیر و دعوا تو خونش شوهرمم از خونه قهر کرده بود همون شب شمارمو گیر آورد زنگ زد من عاشقتم تو روخدا بگو منو دوس داری اگه منو نخوای به خاک بابام قسم امشب خودمو میکشم و این حرفا منم خوشم میومد ازش یمدت باهم بودیم مامانش راضی شد بعد خواستن بیان بابام راضی نمیشد گفت مارو ضایع کردن قبلا نیومدن عمرا دختر بدم منم جرئت نداشتم یگم من باهاشم تاکه انقد اومدن و زنگ زدن بابام راضی شد البته به رابطه ما هم شک کرده بودن و ازدواج کردیم ولی الان با مادرشوهرم خیلی خوبیم

گفته بودی که چرا محو تماشای منی، آنچنان مات که حتی مژه بر هم نزنی، مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود، ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی
چرا مگه چکارش میکنی بنده خدارو

نمیدونم  عذاب وجدان همیشه باهامه اصلا اهل توهین و زدن نیست   ولی من نمیدونم چرا خیلی بد شدم 

عصبانی بشم حتی شده بزنمش

گذشته تلخی داشتم و بعد ازدواج توقع ام از همسرم خیلی خیلی زیاد  شده 

اون هم یه ایرادات کوچکی داشته ولی هنوز که هنوزه فراموش نکردم

حالا ایندفه رو بخاطر من بگو

چشم 

عشق دخترداییم بود تو خیابون منو دید گفت تو کی هستی گفتم دخترعمه زیبام رنگش پرید رفت فرداش جلومو گرفت گفت وقت داری سوار شدم رفتیم لژ غذا خوردیم حرف زدیم ازاینکه چی بینشون گذشته فهمیدم که دخترداییم همشو بهم دروغ گفته بود بهم پیشنهاد دوستی داد قبول کردم واقعا نفهمیدم چیشد که عاشقش شدم نه محبت میکرد نه زنگ میزد نه هوامو داشت هیچی ولی دلم رفت عشق چرتی بود بعد تمومش کردیم نمیشد به ازدواج ختم بشه اونا عاشق هم بودن و من این وسط پارازیت بودم چندسالی کشید فراموشش کنم 

بعد از ۴ سال باردار شدم😍 هر دکتری میرفتم میگفت سالمی از خدا بخواه خداهم بعد ۴ سال دعاهامو مستجاب کرد شکرت🤲اون صبحی که دیدم بی بی چکم مثبت شد کل سختی ها و گریه ها و انتظارهای اون ۴ سال رو فراموش کردم 😍❤ان شالله خدا قسمت همه اقدامی ها بکنه ❤
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

حس شششم بیاد

rei_ | 6 ثانیه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز