سلام،من ۶ ماهه ازدواج کردم،خانواده شوهرم اخلاق عجیبی دارن،خونه ام باهاشون تو ی کوچست شدیدا اهل رفت و آمدن و من اینطوری نیستم،دم ب دقیقه ۸ صبح باشه ۱۰ صبح باشه ۱۰ شب باشه ،وقت و بی وقت زنگ میزنن بیاین خونه ی ما،انگار اونجا حلوا پخش میکنن،حالا من نمیخوام حرف حرف اون ها باشه،منم ادمم،دوست دارم با آرامش زندگی کنم،مادر شوهرم باز زنگ زد و گفت ظهر بیاین گفتم غذا گذاشتم گفت شب بیاین،گفتم غذا داریم میمونه،از روش در نیوندم،گفتم باشه،الان چی بگم ک بگم نمیام،زود بگین ک بهش بگم،
الان که گفتی دیگه برو
اما یه کار و برنامه ی مشخصی برای خودت جور کن ... وقتی برنامه نداشته باشی دیگران برات برنامه ریزی میکنن
برو خوبه که
اگه بقیه اخلاقاشون خوبه برو
قدرشونو بدون و اول زندگی نهایت استفاده رو ببر پس انداز کن چهارروز دیگه که بچه دار شدی کمک حالتن
حالا اين سري رو كه گفتي برو
ولي همونجا بگو اينجوري شرمنده ي شما ميشيم همش مزاحم بشيم ازطرفي منم تنبلم آماده شدن اينا برام سخته
بگو مجردم بودم همين بودم هيچ جا نميرفتم با خانواده
(تازه خانمي برو خدات رو شكر كن خودشون نميان بتو ميگن بيا
من كه اوايل ازدواج كلافه بودم انقد اونا ميومدن)
عزیز جان اول اینکه بری بهتره دیرتر برو شامو بخور و بیا
ولی اگه میخوای نری بگو فلانی دعوتمون کرده واسه پاگشا بعد با شوهرت برین یه وری
جواب تل رو نده از فردا گوشیتم خاموش کن
البته اگر شوهرتم راضیه و همکاری میکنه
عه عه منم اول زندگیم همین مشکلو داشتم چپ و راست زنگ مزدن بیا اینجا بیاین اینجا
خوب آدم دلش میخواد تو خونه خودش راحت باشه از وسایل خودش استفاده کنه غذا رو خودش درست کنه...
درکت میکنم استارتر ولی کاریش نمیشه کرد مخصوصا اگر شوهرت مثل شوهر من کم رو باشه😐
خوب اگه مشکلی باهاشون نداری طوری نیست حالا ناهار وشامتم تواین گرونی درمیاد بده
با رفت و آمد زیاد احترام ها از بین میره،دخالت میکنن تو حریممون،دیشب اومدن خونه ی ما نشستن....😫
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
