داستان 3سال ناباروری من... خسته ام.... همه راه رو رفتم چه پیشنهادی دارین؟

من 32سالمه دیرازدواج کردم تمام مدت به فکر درس وکار بودم ولی درنهایت نتوستم کاروجایی که دوست داشتم استخدام شم وتویه شرکت معمولی کارموشروع کردم وسال 94ازدواج کردم بعدازکلی تلاش ومشقت تونستم جهازموکامل کنم وباهمسرم خونه ی کوچیکی تویه محله ی معمولی بخریم تواین مدت سفت وسخت جلوگیری داشتیم چون کسی رونداشتیم بهمون کمک کنه درنهایت بعداز2سال ونیم تصمیم گرفتم باردارشدم خیالم کمی راحت بودآزمایشات لازم رودادم ودکترزنان گفت همه چی اوکیه اما6ماه گذشت وخبری نشدسعی کردم امیدموازدست ندم دکتربرام 6ماه کلومیفن وآمپول اچ سی جی تجویزکرد بااینکه مشکلی نداشتم اماهرباروضعیت خوب امابازم باردارنشدم بعدازیک سال به مرکزناباروری مراجعه کردیم وتازه فهمیدیم موفولوژی وتحرک اسپرم های همسرم پایینه دارو روشروع کردمابازهم اقدام کردیم امانتیجه ای داددیگه خسته شده بودم امابازم امیدوارپیشنهادآی یوآی دادن قبول کردیم همه چیزخوب پیش رفت امانتیجه منفی دوماه بعدش تکرار بازهم منفی...بازهم سعی کردم ناامیدنشم ایندفعه مرکزکلی آزمایش برام تجویزکردهمه چیزطبیعی بودایندفعه خواستم میکروکنم میدونستم باآی یوآی شانسم کمه میکروکردم جنین هام تازه بودن بازهم همه چی راضی کننده بودامابعداز14روزانتظاربازهم باردارنشدم.... دیگه شب وروزم یکی شد دکترگفت هیتروسکوپی انجام بده شایدپولیپی یامیوم داری اماخداروشکرمشکلی نبودایندفعه برای انتقال جنین های فریزم رفتم امابازهم منفی منفی..... دیگه مرده ی متحرک شدم سعی کردم قوی باشم...