خونه مامانم اینا حیاط داره
تابستون بود وهوا به شدت گرم
تو یکی از همین شبای تابستونی که ماه رمضون هم بود
باخواهرام درحال وب گردی بودیم که یکی از خواهرام دسشوییش گرفت و میترسید تنها بره،خلاصه من باهاش رفتم
خونه مامانم دوتا در داشت که به حیاط میخورد
خواهرم از در اول و دوم رد شد،منم در اول رو رد کردم،همین که رسیدم به در دوم،ی گربه ی بزرگ و زرد و پشمالو هم زمان پرید ازخونه بیرون
گیر کرد لای ساق پاهای من،منم از ترسم پاهام قفل کرده بود گربه نمیتونست فرار کنه گربه هی میلولید چنگ میزد،آخر سر اومدم پاهامو بلند کنم ناخودآگاه پاهام رفت هوا با کل هیکلم ازپشت سر افتادم
سرم خورد دیوار زخمی شد